گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

8- جییزززه!!

جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۶:۰۶ ب.ظ

وقتی من دارم آشپزی میکنم کسی نباید بیاد دور و بر من ن!!

البته میتونه بیاد ولی به شرطی که واسه اون گوشه نگا کنه، حرف هم میتونه بزنه ولی دسسست نزززنه ه!! من کمک نمیخوااام، راهنمائی هم نمیخوام، نظر هم نخواستیم، لازم شد خودم نظر میپرسم ازت!! نمیخواد وسایل مورد نیاز من رو بیاریف وقتش شد خودم میرم میارم، لازم شد میگم بیااار!!

اینقد تو دست و پای من نیااا

میگم دست نزن،

بچه برو اونور میسوزی!!

ای باااباااا

 

  • فریba

نظرات  (۶)

اووووووووووووووووووووووووه
حالا چی داری می ژزی انقده شلوغش کردی.نکنه تخم مرغه.....
چه غذای سختی هم انتخاب کردیا



حتما باید بوقلمون شکم پر باششه!؟
همون تخم مرغ هم مهارت میخواد پختنش، چی فکر کردی!!
میگم برو اونور تو دست و پای من نیااا

گویا اینا بخش هایی از دیالوگ فریبا با هم اتاقی جدید (سعیده جان) بود



خیر با خواهرشون حمیده جان بود!!

جدی میگی هاجر؟حالا که اینطور شد فریبا خانم خیلی هم دلت بخواد درسته دیگه مثل من عمرا نمیابی ولی سعیده هم خانمه....سعی کن اخلاقتو خوب کنی اذیتش نکنی.افرین عزیزم.......



کوفت!

ببخشید چیز دیگه ای به ذهنم نرسید!!

خب چش و چارتو وا کن ن ن

ببین چیکا کردی با دستم م



بت میگم دور و بر من نیا یعنی همین!!
برو اونور تا با قاشق داغت نکردم!!


اینا هدف دارن!!!...



میخوان سابقه اشپزی خوووب منو خراب کنن!
فک کردن ن ن

نه بابا حالا کی گفته اشپزی تو خوبه؟
میخوان یکمی کش برن
از همون غذا...!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند