گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

29- غروب جمعه!

جمعه, ۵ خرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۵۱ ب.ظ

چرا اینقده این غروب جمعه دلگیره ه!؟

آی که میخاد اشک آدم درآد، مخصوصا اگه تو یه چار دیواری به اسم اتااااق تو این خوابگاه لعنتی تو این تهران مزخرف و به دور از هر دوست و آشنایی باشی!!

هیچ روز به اندازه امروز دلم نمیخواست یکی باشه که باهم بریم بیرون تو این بلوار یه قدمی بزنیم...

ولی هیشششکی نبوووددد...

 

 

----------

پ.ن برای نوشین: هی ی نوششین کجائی پایه ی تمام بیرون رفتنهای من ن ن

پ.ن برای همه! یه چند تا عکس میخوام بذارم، پیشنهاد بدین از کدوم روزهای باهم بودنمون بذاارم!

 

 

  • فریba

نظرات  (۸)

وااااااااااااااااای خوابگاه بدترین جای دنیاست هرچی دلتنگیه اونجاست



نه اتفاقا بد نیست، من خاطره ها و دوستای خوابگاهیم جزو بهترین های زندگی من هستند،
اگر میبینی اینو نوشتم واسه اینکه همممشون ازم دور شدن ن!!

بیام گپ بزنیم؟؟

ضمن تحسین مجدد عکس شما خوش چهره گرامی...
دقیقاً بنده هم چندساعت پیش به همین امر مهم می اندیشیدم که اگر جمعه تعطیل هم نبود همین داستان بود یا نه روز "جمعـــــه" ذاتاً ایجوریه؟

هوام ک بد گرد و "غـــــــبار" و کر کثیفه و حتی خورشید هم رنگ و بوی "غـــــــــربت" گرفته بود

عدد روبرو را تایپ کردم این بود: 66502 گفتم بدونی در جریان باشی!!!



نمیای که!
به نظرم ربطی به ذات شریفش نداره، برا من که کلن تعطیلات همینه!!

هوا رو ندیدم ببینم چجوره، ولی خب تهران که همیششه همین جوره!! ولی انگار طرفای شما چند روزه بدجور گرفته س!

ممنون! قرار گرفتم!
فقط توروخدا هرچی میذاری عکسای اون مشهد اخری که با قطاررفتیمو نذار که افتضاحن....قیافه های داغون...
از سلف اگه عکس داری بذار مثلا




اتفاقا یکی از گزینه های مد نظر خودم همون سفر مشهد بود!
سلفففف، فکر کنم دارم یه چیزایی
برم تو آرشیوم ببینم!!

خاله غروب جمعه همچین هم دلگیر نیستا...
مثلا اگر حوصلت سر رفته بگییییییییییییر بخواب!!!
نصفه شبی پست میذاری که چی؟ خب معلومه ادم تا اون موقع بیدار بمونه تا کی میخوابه...
بعد از اونطرف تا کی بیدار میمونه...
نذاشتی یه خواب خوش داشته باشیماااااااااااا
بگیر بخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااب !



اون که شبش بوووود،
این غروووبه فردااشه!!

کی خابه؟ کی بیداااره ه!؟

بو بو الان أسوووون ن!! درم نکووووو...
یعنی این غروبای جمعه تا مرز خودکشی میرمو میام!!!!

آخه کله کدو میگفتی با هم میرفتیم...میمردی پیشنهاد بدی منم موافقت کنم!!!

من به خاطر پایان نامت زیاد پا رو دمت نمیذارم ... والا



الکی پایان نامو منو بهونه نکن!
کل هفته عین مسافرخونه مهمون داری، اونوقت من با چه رویی بیام بگم منم هستم!!
حرف میزنیااا

هی خواهر دست رو دلم نذار یادته خودم و به درو دیوار میزدم میگفتم بابا یکی بیاد بریم تو بلوار دانشجویی جایی یه قدمی بزنیم یه سوسکم نمیرفت بیرون من بپرم باهاش برم اگه ام سوسکی چیزی پیدا میشد دم در (اون خانم فاطی کماندوئه اسمش چی بود؟ فقط اسم بچش یادمه نازنین زهرا بود) خلاصه به لباسی مویی چیزیش گیر میدادن و سوسکه ام برمیگشت!
راست میگه راضیه خداییش عکسای مشهد جزو عتیقه ترین عکس های صده ی اخیره



میبینی خااااهر ر
یکیشون که هر رووووز خدا مهمون داره!! و چه بسا شب ب!!
یکیشون که صب بهش اسمس میدی شب بهت جواب میده!!
اون یکی که هی میاد و میره برا خودش انگار نه انگار!!
اون سال اولی هم که کلن نیست ت!! ول یانصافا همون سال اولی هر از چندگاهی هم که میاداا هممش زنگ میزنه میگه بیا بریم بیرون ولی من وقت نمیکنم!

بیکار بودم گفتم نظر بدم بخندیم



بچه تو امتحان نداری هممش اینجا ولی ی!؟

خب مهمونه ه ه ه، دستشو بگیرم بذارم پشت در!!! تو حسابت جداست این 10000 بار بیا به خاطر دلتنگیه منم نمیای برا دلتنگی پسر همسایه هامون بیا



به قول چاوشی: مهمون یه روز.. دو روز... سه روز...!!

همسایه ها رو که من هر روز بهشون سر میزنم!
ولی خب حساب خونه شما جداست! باید تو خلوتی اومد!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند