گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

77- حرفهای خاله زنکی!

دوشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۱، ۰۷:۵۳ ق.ظ

بچه ها

یادتون میاد

لیساااانس

یه استاد داشتیممم

 جووون بوووود

شوووخ بووود

خیلی باهاش راحت بودیممم

خوووب بووود

اصلا خودشو نمیگرفت ت

باهامون اومد شماااال

خیلی بهش احترام میگذاشتیممم

خیلی ما رو تحویل میگرفت ت

همشهری مصوم اینا بووود

بعدا شد دوماد رئیس دانشکده ه ه

یادتون میااااد!؟؟

ولی اون دیگه ماها رو یادش نمیاااد!!!

بی جنبه!

 

  • فریba

نظرات  (۵)

ای بابا .... چه توقع هایی داری از اون بیچاره.......... بالاخره چند سال از اون روزها گذشته دیگه.... و دیگه اینکه متوجه می شیم عروس خانم حساب گربه رو درست و حسابی رسیده...........



خودت یادته که وقتی میرفتیم دفترش پررر در میاااورد!! اصلا ما اونو استادش کردیم!
حق با توئه ولی!

آره آره یادمونه جدی میگی ؟؟ اووووووووون؟؟؟ چه غلطا !!نه ببخشید چه اشتباها! چطور ؟تعریف کن



آره هموووووووون!!!!
هیچی دیگه! نمیشناسه دیگه! سلام میکنی چپ چپ نگات میکنه!!
همون حرف چاوشیه! بد جور گربه هه رو مثله کرده!!

خوب که چی؟



وقتی میگم برو تو کوچه بازی کن یعنی همین!

بابا اون موقع ها جوون بود جشم و گوششو باز میکرد مجرد بود نه حالا که خرش از پل گذشته عزیزم...(فریبا توجه کن پل نه ژل)
عزیزم ببینم تو بعد چندسال مارو میشناسی یا نه.......
البته یه حدس دیگه هم میشه زدا...فریبا میگم الزایمر نگرفته؟




ببخشید شما!؟
پل نه ژل!؟ منظورتون رو نیمفهمم؟؟
کی آلزایمر گرفته!؟ شما اسم منو از کجا میدونید!؟ اصلن کی هستی شما!؟

اصلا جنبه ندارن این .... هزار بار گفتم که من استثنام



در اینکه تو استثنائی هییچ شکی نیست
و اینکه ... ها خیلی به جنبه ن هم باااز هیییچ شکی نیست!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند