87 - دلتون بسوزه!
دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۱، ۰۲:۴۵ ب.ظ
سلاممممم
اینم اولین پست مننننن
اره جاتون خالی نخ سون خاله فریبا جات خالی دو شب پیش افطار باغ بابابزرگم یا بهتر بگم باغ بابای خاله فری بودیم... برا افطار کله پاچه داشتن هی ی ی وا ی ی من ن چه کله ای بود خدایی!...
زبون داشت این هواااا
مغز داشت چرب چرب که البته به من نرسید...
گوشتشو که دیگه نگووووو عین پنبه بود!
سیرابی داشت مثه سفره!
پاچه داشت عین فیل!
ابش هم که نگو خییییییلی خوشمزه بود
نخ سوزن با اب لیمووووو
خلاصه جای همگی خالی خیلی حال کردیم
با عرض پوزش از اونایی که حالشون بد شد یا زبون روزه دهنشون اب افتاد!
نویسنده : الهام.
- ۹۱/۰۵/۱۶
ولی خیلی خوشحالم که اون شب رو پیشتون نبودم!!!!
همین چیزا رو میخوری که اینقد شدی!!
پاشو بیا اینقدر ناز نکن
هر کی ندونه من که میدونم اونجا فقط بخور بخر بخوابه!
خب من نخورم کی بخوره؟تازه همچین گنده هم نیستما تازه شدم قد خودت!
خجالت بکش اینقدی موندی!