گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

اتفاقی در نیمه شب!

جمعه, ۱۴ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۵۲ ب.ظ

خیلی سعی کردم گریه نکنم...

ولی نتونستم...

تحملش برام خیلی سخت بود...

 

پی نوشت:

میگین این وقت شب (ساعت ۲:۲۱ بامداد!) چه اتفاقی ممکنه افتاده باشه!؟

کاش میتونستم حداقل حرف بزنم...

 

  • فریba

نظرات  (۴)

khob chi shode?
mikhay be man begoo?!
پاسخ:
پاسخ:
شما؟
گریه یه جور سلاحه من که پسرم توی تنهاییم خیلی ازش استفاده میکنم ادم رو اروم میکنه
پاسخ:
پاسخ:
بالاخره سلاحه یا مُسکّن!؟
باز هم اتاقی؟
پاسخ:
پاسخ:
آخه هم اتاقی من تو این وقت شب چیکار میتونه با من داشته باشه!
از کی تا حالا من هم اتاقی رو ادم حساب کردم (دور از جون شما و الباقی!!) که بیام حالا گریه کنم!!!
آخه من چی بگم به تو!
آخه ....!
قالبت خوشگله
پاسخ:
پاسخ:
اوهوم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند