عصرانه!
شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۴۱ ب.ظ
+ سرم داره از درد منفجر میشه،
از بس گرم بود امروز و من راه رفتم!!
از وقتی هم اومدم، نتونستم بخوابم از خستگی. راضیه هم زنگ زده بیا بریم بیرون. دختر مگه من جون سگ دارم آخه قربونت!
+ یکی از بچه ها اسمس داد بهم اگه هستی بیام ببینمت، گفتم نیستم!! ببخشید دیگه خدا دروغ گفتم ولی مجبور بودم چون اگه میگفتم هستم میومد و مطمئنا شب هم میموند و من ابدا حوصله نداشتم، اگرم راستش رو میگفتم بهش برمیخورد!! مجبور شدم دیگه!!
+ یکم سه تار زدم، بخش دوم مرغ سحر! کلاغ بهتر از من مرغ سحر رو میزنه!! والا!!
+ اتو موم رو برام اوردند، یعنی خودم رفتم گرفتم. از بیکاری نشستم موهام رو ویو کردم! خیلی هم خوشگل شد. چرا هیشکی اینجا نیست من اون یکی مدل رو روی موهاش امتحان کنم!؟ الناز و امیرعلی تو این مواقع گزینه های مناسبی هستند!!!
خسستمه ه ه
- ۹۲/۰۴/۲۲
فقـط می گــویم:
ببیـن!
من
خستــه ام..
کمی آراممـ کــــن...
همـیـ ـ ـ ن...