گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

260 - ج! (در مورد این عنوان هم فکر کنید!)

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۴۶ ق.ظ
ساعت کاری شده 2 دیگه؟

منم که دیگه کاری نداشتم برای انجام دادن و مهمتر از اون نائی نداشتم برای کار کردن!

هی میخواستم جمع کنم برم، میرفتم میدیدم دکتر هست تو دفترش! از اونجائی که بنده به گفته ایشون سرباز هستم و تا وقتی فرمانده م یعنی دکتر، حضور داره منم باید حضور داشته باشم، برای همین موندم! 

یساعت گذشت باز گفتم آخه بمونم چیکار!؟ برم از دکتر خداحافظی کنم..... یهو تلفن زنگ خورد! بنده به دفتر فرماندهی احظار شدم! 

دیدم بعله! جلسه است ت ت! با نماینده وزارت، دکتر منو خواست که اسامی تیم مدیریت پروژه رو فورا دربیارم و برسونم به جلسه. لیست رو که بردم تحویل بدم، دیدم بابا متی(جناب مدیر) هم اومده!! ته دلم گفتم خوب شد که نرفتم! 

نمیدونم جناب مدیر متوجه مانتوی کوتاه من شد یا نه! آخه خوشش نمیاد!!! اونم جلو نماینده وزیر!

.

.

 فعلا در خدمتتون هستیم تا وقتی دوستان هستند، امری دارید بفرمائید! 

اصلا حس هیچکاری نیست، گشنمه خیلی. سحری هم خوردم مثلنااا. 

خوابمم میاد!

این جیمیل چشه باز!؟ خب همه چیم تو جیمیله، کاش باز میشد یکم سرگرم میشدم حداقل!


  • فریba

نظرات  (۳)

:)
میگمااااااااااا
ماهی چقد میگیری حالا؟؟

پاسخ:
پاسخ:
ماااااهی!

آخ گفتی یعنی گشنمه در حد بنز خوابمم میاد در حد لالیگا...همچین دلم میخواد کش بیام ولی حیف که در اتاق بازه منم تو حلق به قول تو فرمانده...

پاسخ:
پاسخ:
اینجا هم همین وضعه، همه تو حلق همن ضمن اینکه همه پشت به اتاق مدیر!! اصلا نمیشه تکون بخوری چون از بالا کنترل میشی بدون اینکه خودت بدونی!!
هوم؟ :دی

پاسخ:
پاسخ:
اوهووم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند