عصرونه!
رفتم بیرون و برگشتم!
اول رفتم انقلاب، یه کتاب میخواستم رفتم خود انتشارات، فروشنده لطف کرد کتاب رو برام آورد وقتی میخواستم حساب کنم، گفت نمیخواید بقیه کتابهامون رو ببینید!؟ منم گفتم ....ممممم... خب چرا اگه امکانش باشه! منو به سمت یه سالنی هدایت کرد که توش پر کتاب بود، بهم گفت اینا همه کتابهای جدیدمونه، قفسه ها رو معرفی کرد و گفت با دقت نگاه کنید هر کدوم رو که دوست داشتید بردارید. منم اینطرف هستم امری بود صدام بزنید.
برای خودم بین قفسه ها گشتم و کلی کتاب رو از نظرم گذروندم و آخر سر چهار تا کتاب انتخاب کردم، یه کتاب بازی هوش، گلشن راز، راز موفقیت و خودشناسی.
برگشتنی رفتم تا ولیعصر، یادم اومد مامان زینب بیمارستان ساسان بستریه، گفتم تا اینجا که اومدم یه سری بهش بزنم. رفتم ورودی بیمارستان ولی هر چی زنگ زدم زینب گوشیش خاموش بود!
رفتم خوابگاه دانشگاه حمیده رو ببینم و در مورد خونه صحبت کنیم، اونم نبود! علیرغم اصرار بچه ها ثانیه ای تو اون خوابگاه نموندم و فورا برگشتم.
رفتم این پاساژ موبایل کنار میدون، گوشی های معرفی شده دوستان رو دیدم، اصلا خوشم نیومد از هیچکدومشون. گوشی xperia Ion رو خیلی پسندیدم که الان اومدم سرچ کردم در موردش، خیلی تایید شده نبود!
خلاصه که فعلا من موندم بی هیچ گزینه مد نظر!
الهام این گوشیه که میگفتی چی بود دقیقا اسمش!؟ یعنی میگی برم سمت سامسونگ!!!!؟
راستی یه چیزی، اون فروشنده گوشی هواوی Huawei رو معرفی کرد و گفت خیلی خوبه و اینا! خوشگل بود ولی بیشتر باید در موردش تحقیق کنم!
یه چیز دیگم میخواستم بگم یادم رفت! :)
- ۹۲/۰۵/۲۰
گوشی خیلی خوبیه، میگن چینیه اما تو کشور خودشو خیلی معتبر و معروفه(به نقل از حسین).