290 - مرکب مرگ!!
یه ساختمونی سر کوچه رو به رومون هست (همون کوچه ای که توش مسجده!)
روزای اولی که ساکن میرزا شده بودم، هر روز که از کوچه عزیزالهی رد میشدم، این ماشینا ( از نمای عقب!) رو میدیدم که گاها یکی یا دو تا و حتی سه تا رد میشدن از کنار من و میپیچیدن تو خیابون و میرفتن! روزای اول برام سوال بود که این ماشینای بهشت زهرا اینجا چیکار دارند آخه! تا یه روز که دقت کردم دیدم همون ساختمون مذکور محل این ماشیناست.
هر چی دقت کردم ندیدم تابلوئی که متوجه بشم اینجا دقیقا کجاست، آژانس اموات مثلا!! چون یه ساختمان کوچیکه با یه پارکینگ بزرگ و یه 7-8 تایی سرباز که نگهبانی میدن و یه عده نیروی شاد که بعضی صبحها میبینمشون که تو حیاط والیبال بازی میکنند!! و من هر روز صبح که رد میشم از لای میله ها این مرکب های مرگ رو میبینم که ردیف شدند و حداقل دو تاشون رو میبینم که به حرکت درومدند و میرن که مسافرشون رو به منزل آخرتشون برسونند!
من هر وقت میبینم یکی از این ماشینا داره از پارکینگش میاد بیرون و یا داره از ساختمون خارج میشه، برای اون کسی که داره میره دنبالش فاتحه میفرستم...
در مورد "ماشینای بهشت زهرا" که سرچ کردم به نکات جالبی رسیدم. مثل مراحل دفن جسد تو بهشت زهرا، یا خاطرات غسالخونه، قیمت قبرها... و یا حتی این مورد که این بنزای بهشت زهرا مال هر کسی نیست! و مردگانی که با این ماشینا حمل میشن باید کرایه بیشتری بدن!
شما هم اگه مثل من به این چیزا علاقه دارید میتونید همین عنوان رو سرچ کنید و این مطالب رو بخونید.
آخرش کسی نیومد با من بریم بهشت زهرا!
- ۹۲/۰۵/۲۳