گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

سوّمیش!!

دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۲ ب.ظ

دوستان سومین سوتی امروز رو هم تعریف کنم دیگه صلوات بفرستیم!

رفتم درمانگاه دانشگاه که بخیه ها رو باز کنم. بعد رفتم ایستگاه پرستاری تا اطلاعات بگیرم. میگه باید دکتر ببیندت بعد، دکتر رو صدا زد و اومد و گفت برو اون اتاق تا بیام ببینمت و به یه اتاقی ته راهرو اشاره کرد. البته ته راهرو دو تا اتاق بود و من رفتم تو اولی. 

یهو خانم دکتره اومده میگه کجا رفتی برا خودت!؟ گفتم این اتاق!!

منم گفتم خب من نمیدونستم کجا باید برم. خلاصه رفتم اتاق بغلی، پیش خودم گفتم خب چه فرقی کرد حالا! اینم که مثل اونه که!! . کارم که تموم شد، لباس پوشیدم (منحرف نشید فقط مانتوم رو دراورده بودم!!!)  اومدم بیرون چشمم به تابلوی اون اتاق اولیه افتاد، نوشته بود واحد پرستاری برادران!!!


انشالله اخرین سوتی امروزمون باشه صوااااات.

  • فریba

نظرات  (۴)

واااااااای خدایا به همشون صبر بده!

پاسخ:
پاسخ:
به من چه خب!
وااای اگه لباساتو در میاوردی !!!!! جوووووووووووووونم!
یعنی یه کلیپ میشد!!!!

پاسخ:
پاسخ:
متوجه نشدی انگار ها!!

خیلی باحااااااااااااااااااااااااال بود
منم ازین مدل سوتی زیاد میدم....

پاسخ:
پاسخ:
من خودم سوتی پرینتر رو بیشتر دوست داشتم!
قیافه اون بیچاره که اومده بود برای تعمیر دیدنی بود واقعا!
خیلی بامزه بود اول اون پرینتره بعدم این....کلی خندیدم
راستی نوشین خوبی؟
پاسخ:
پاسخ:
از اینکه سوتی های ما باعث مسرت شماست، خرسندیم!!
خوبن، سلام میرسونن!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند