چند در 1!
2. امروز باید برای یه همایش مقاله بفرستم که آخرین روزشه! من نمیدونم این عادت دقیقه نودی بودن من کی ترک میشه! تازه مقالمم هنوز اماده نیست! ولی من میدونم که مقالم رو امروز تمام خواهم کرد و خواهم فرستاد.
3. تو فکر یک سفر خارج از کشور هستم! همین! فقط تو فکرشم!! پولم کجا بود!!
4. تو این فکر هم هستم که اگه آخر هفته خونه نرفتم بگم بچه های بیان خونه. راضیه و مصوم و فاطمه. نظرتون چیه!؟
5. بخیه ها رو هنوز باز نکردم. دیگه کم کم داره جذب بدنم میشه! دیشب یه قیچی و موچین دادم دست فاطمه گفتم بیا اینا رو باز کن. یکم که کشید جیغ من رفت هوا. دردم گرفت حسسسابی. اونم گفت دیگه دست نمیزنم! دلش رو ندارم. هر چی گفتم من تحمل میکنم اون هی گفت نه! دکترم رفته مسافرت تا 10 روز دیگه نمیاد. اگه امروز فرصت کردم میرم درمانگاه دانشگاه. شماها دلش رو دارین؟؟ خب بیاین باز کنین این گره ها رو از تن من! به چه دردی میخورین پس!؟
6. بفرمائید ناهار!
- ۹۲/۰۷/۲۲