گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

همکاران من!

سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۱۲ ق.ظ
به همکارم میگم لطفا دوستاتون رو نیارید تو سایت پروژه! بگین بیرون منتظرتون بمونن. 

میگه: چرا!؟ چرا نباید بیان تو سایت!!!؟؟


(سایت پروژه یه خط تلفن داره که روی میز منه و در واقع برای منه و من باید پاسخگو باشم!!)

به همکارم میگم: میشه لطفا تلفن زنگ خورد جواب ندین!؟ حتی اگر من نبودم!!!؟ 

میگه : چرا نباید جواب بدم!؟ شاید کسی زنگ زد با کسی کار داشت!!! 

میگم: اگر با کسی کار داشته باشه اون شخص منم!

میگه: خب شاید شما نبودی که جواب بدی!!؟


(دکتر لطف کرده کلید از ورودی سایت رو داده دست بچه ها که احیانا کسی زودتر اومد دستش باشه پشت در نمونه، حالا اینا اومدن بین خودشون قرار گذاشتند که کلید رو بذارند روی بُرد توی سالن هر کی زودتر اومد از اونجا برداره!!)

به همکارم میگم: لطفا کلید رو دست خودتون جابجا کنید، نگذارید رو برد!

میگه چرا!؟ شاید کسی دیر اومد کسی زود رفت! 

میگم اینجا قانون داره، اصولا نباید اینقد دیر برید ولی خب حالا گروه داره همکاری میکنه برای موندن شما، دیگه خودتون یه جوری با هم هماهنگ باشید مسئله ای پیش نیاد. یعنی چی که کلید اتاق با این همه تجهیزات رو میگذارید روی برد و میرید! نمیگید کسی برمیداره!؟ کسی میبینه. 

میگه: مگه چی میخواد بشه، میخوان چیکار کنن؟ کی میبینه؟ کی میاد؟ کی میره!؟


یعنی من دق میکنم تا بخوام قوانین ساده یک محیط کاری رو به اینا یاد بدم. همشون هم الا ماشالله سابقه کاری دارند و جای بهتر از اینجا کار کردند و جاهای مهمتر بودند و ....!!

اووووه!


  • فریba

نظرات  (۳)

عــــــــح
تو روح این اکبری

پاسخ:
پاسخ:
واقعا تو روحش!
ولی فقط اون نیست!
عادیه :)
درست میشه سخت نگییر

پاسخ:
پاسخ:
والا من هی میخوام آسون بگیرم نمیذارن!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند