گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

ای کاش ...!

يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۸ ق.ظ
دل و دماغ کار کردن ندارم اصلا. 

همش تو فکر این اتفاقی هستم که افتاده. 

تو این چند شب وقت نماز گریه کردم و برای سعید یاسین خوندم. 

میرم به سایتهای شهرمون سر میزنم و عکس سعید رو میبینم که همشون گذاشتند و تسلیت گفتند و ... 

شاید اگر برای مراسمش میرفتم یکم بیشتر اروم میگرفتم، تصمیم گرفتم برای شب هفتش برم حتما. 



مرگ،

مرگ یه جوون، 

به این طرز وحشتناک و ناگهانی،

اونم وقتی بدونی مقصر خودش بوده و اگه یکم احتیاط میکرد، یکم یواشتر میومد، یکم حواسش بود...


  • فریba

نظرات  (۱)

به نظر منم هرچی بیشتر تو این مراسم شرکت کنی بیشتر تخلیه میشی واقعا لازمه مخصوصا برای صاحبان عزا و خانواده درجه یک و دو
پاسخ:
پاسخ:
شرکت کردم! ولی نرفتنم یه جور بود، رفتنم یه جور دیگه....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند