گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

698 - اوس فریبا!

شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۵ ق.ظ

لوله کشی آب ساختمان رو عوض کردند. 

لوله کشی قبلی توکار بود، هفته پیش اومدند و لوله های داخلی ساختمان رو بستند و یکسری لوله از رو کشیدند. جای لوله های قبلی هم همینطور رو هوا باز گذاشته بودند و رفته بودند. نه بستی نه چفتی نه درپوشی هیچی!!

آخر شب بود که نمیدونم چرا استرس سوسک من رو گرفت! با خودم گفتم نکنه از این جای لوله ها که تو دیواره، سوسک بیاد بیرون! برای همین نصف شب، پاکت سم سوسک و یه قاشق یکبار مصرف برداشتم و دونه دونه توی تمام لوله ها رو سم ریختم. 

صبح کلاس داشتم، ساعت 10 بیدار شدم که برم کلاس، رفتم گلاب به روتون برم دستشویی، دیدم به به! سوسک نیم جونه که تو دستشویی و حموم داره برای خودش پر پر میزنه! یه 10 – 12 تایی بودند فکر کنم! 

با دیدن این صحنه از رفتن به دستشویی منصرف شدم!!!!!

با وحشت در آشپزخونه رو باز کردم و منتظر بودم چنین صحنه ای رو تو آشپزخونه هم ببینم که خدا رو شکر تو آشپزخونه خبری نبود. 

بدو بدو رفتم سر کلاس سه تارم و بدو بدو برگشتم خونه. 

تنها فکری که به ذهنم رسید این بود که با سیمان روی این لوله ها پوشش داده بشه.  

ولی جهت اطمینان از فکر خودم، یه سر رفتم خونه همسایه پائینی؛ آقای م اینا! زنگ در رو زدم، آقای م خودش اومد دم در (من هر وقت این اقای م رو میبینم یاد عوضی ترین آدم زندگیم میفتم! چون خیلی بهم شباهت دارند!) سلام و احوالپرسی و.... پرسیدم شما برای جای لوله ها که تو دیواره چیکار کردین!؟ 

میگه قراره فردا پس فردا کارگر بیاریم درست کنه. هر وقت اومد، میگیم بیاد خونه شما رو هم تعمیر کنه! 

گفتم چیییییییییییی؟ فرداااااااا یاااا پس فرداااااااااا؟ خیلی دییییره! زندگی من رو سوسک برداشته. همینطور داره از لوله ها سوسک میاد بیرون! 

با تعجب به من نگاه میکنه میگه: از لوله سوسک میاد بیرون!؟؟؟ 

منم یکم فکر کردم و گفتم: هوووم!؟ خب چیزه دیگه! از ... 

میخنده و میگه: فریبا خانوم، از لوله که سوسک نمیاد! از لوله اب میاد!!! سوسک از شکستگی های اطرافش میاد بیرون. 

میگم: خب حالا از هر جا! مهم اینه که سوسک میاد بیرون. سوووووووووسک! امشب من باید خونه م رو درست کنم. 

میگه خب من زنگ میزنم کارگر بیاد فردا!

میگم نه! من الان میرم سیمان اینا میخرم. خودم درستش میکنم!!!

دوباره میخنده و میگه: آخه کار شما نیست! 

میگم: مگه چیکار داره!؟ یه سیمان میخوای خمیر کنی و بزنی روی سوراخها دیگه! در حالیکه نمیتونه جلوی خنده ش رو بگیره میگه: خب باشه. فقط اول یکم کوچولو سیمان درست کنید و روی یکی از لوله ها امتحان کنید. اگر دیدید نمیشه، صبر کنید تا کارگر که اومد خونه ما رو درست کنه میگم بیاد خونه شما!! 

منم خندیدم گفتم و اگر من تونستم از پسش بر بیام، نمیخواد بگید کارگر بیاد! خودم میام خونه شما رو درست میکنم!!! 

:)))))

خلاصه زنگ زدیم اوس هاجر سه سوت خودش رو رسوند خونمون. منم تو این فرصت رفتم چندکیلو سیمان و پودر سنگ (انگار میخوایم خونه بسازیم!!!) خریدم اوردم. یک ملات درست و درمون درست کردیم و با هاجر افتادیم به جون لوله ها. هاجر سیمان میریخت منم صاف میکردم و دورش رو تمیز میکردم. خیلی هم خوب شد. یک سیمان کاری حسابی شد که عمرا سوسک هوس نکنه دور و برش پیداش بشه. 

حیف از مراحل کارمون عکس نگرفتیم، بذارم یکم بخندیم! 

ولی تجربه خیلی خوبی بود. همین که دونستیم در اینطور مواقع چه باید کرد خیلی مهم بود. تصور کن یه مرد نتونه کار به این کوچیکی رو انجام بده و هی بگه کارگر بیاد! کارگر بیاد! ما که خیلی زیبا و ظریفانه انجامش دادیم. 

مگه نه هاجر!؟ :))))






  • فریba

نظرات  (۲)

ولی خوب شد آقای میم بهت گفت سوسک از کجا میاد وگرنه داخل لوله ها رو سیمان میکردین!! :-)))
پاسخ:
اگه بدونی قیافه ش چجوری شد وقتی گفتم از تو لوله سوسک میاد!! :)))))


بالاخره کاری بود که از دستمون برمیومد...نوشین بترکی

پاسخ:
نوشین چرا!؟ 


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند