گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

729 - ؟؟؟ گزیدگی!

سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۰۸ ب.ظ

اینو یادم رفته بود تو این چند روز براتون تعریف کنم!

یادتونه که پنج شنبه شب مهمونی داشتیم؟ 

مثلا میزبان بودیم ولی خونه همسایه مهمونی گرفتیم. 

من نمیدونم خونه اونا پشه ای چیزی بود. 

یا شب که اومدیم خونه خودمون چیزی تو خونه بود. 

یا نصف شب که در بالکن باز مونده بود چیزی اومده بود تو خونه.

به هر جهت که من صبح از خواب بیدار شدم، دیدم روی ساعد چپم، دو تا جا شبیه نیش پشه اما بزرگتر و متورم تر، ایجاد شده!

اهمیت ندادم و گفتم پشه بوده. 

عصر که شد متوجه شدم قرمزی و تورم این جای پشه خیلی بیشتر شد و مقداری هم سوزش داشت. 

یه پمادی که اینطور مواقع به کارم میومد زدم روی محل زدگی، سوزشش آروم شد. 

شب رو گرفتم خوابیدم. 

دمدمای صبح از شدت سوزش و خارش این دو تا زخم از خواب پریدم... غورباقه دیدم... نه ببخشید! رفتم تو اتاق و چراغ رو روشن کردم دیدم این دو تا جای زخم به شدت ورم کرده، کبود شده، شدیدا هم میسوزه!!! 

فورا پماده رو زدم که حداقل با سوزشش کنار بیام و نگاهی به ساعت انداختم دیدم نزدیک 4، گفتم این چند ساعت رو هم دووم بیارم صبح برم ببینم چه بلایی سرم اومده!! والا!

صبح هم که یادتونه چه بساطی داشتم سر پول و کارت و اینا. 

تونستم حدودای 12 برم دکتر. 

تا اون ساعت به بدبختی دردش رو تحمل کردم.

دکتر وفتی دید گفت چی بوده؟ کجا نیشت زده؟ گفتم من چه میدونم! شب خوابیدم صبح بیدار شدم اینا روی دستم بود. 

نتونست تشخیص بده جای نیش چه جونوری بوده! 

فقط گفت تمام خونه تون رو خوب سمپاشی کن. این پماد رو هم بگیر بزن. این قرص رو هم تا ده روز بخور. 

این دو تا آمپول هم برو بزن همین الان که اگر سمی چیزی داشته باشه رفع بشه. 

من که اصولا اهل قرص و اینا نیستم. آمپولا رو زدم، هم دردش خوابید و هم ورمش. 

به جاش سر درد و سرگیجه و حالت تهوع اومد سراغم!

به هر طریق بود تحمل کردم تا ساعت 5 که رفتم خونه. 

اون شب مامان و بابا مهمونمون بودند. 

دستم رو به مامانم نشون دادم، ایشون هم گفت یه حشره بزرگی نیشت زده. خوب سمپاشی کنید خونتون رو و سم مایع بگیرید همه جا بپاشید و در و پنجره ها رو باز نذارید و ... 


الان که 5 روز از این واقعه میگذره، هنوز یکم کبودی و قرمزی و سوزش رو حس میکنم ضمن اینکه دو تا نقطه زخم هم در مرکز این کبودی هست که جای فرو رفتن همون موجود احمق هست! 


من نمیدونم چرا تو خونه ما هر جونوری که پیدا میشه میاد سراغ من! سوسک اگر بیاد حتما من باید ببینمش، پشه اگر هست رو سر و صورت منه، این موجود ناشناخته هم که فقط شب رو کنار من خوابیده و دو تا بوس هم داده و رفته!!


اون دو نفر دیگه مگه آدم نیستند!؟ خب برید سراغ اونا خب!! 


من به این لاغری نحیفی ... والا!


راستی جای نیش این موجود روی دست من شبیه این تصویر  هست، کسی میتونه حدس بزنه چی میتونه باشه!؟

از اون شب به حدی ترسیدم که همش فکر میکنم یه چیزی تو لباسامه یا لای پتو لحافم چیزی کمین کرده!!! :((


پی نوشت: 

مجبور شدم متن رو وسط چین بنویسم، چون هر مدلی مینوشتم اولای هر خط نشون داده نمیشد! نمیدونم چرا! 


  • فریba

نظرات  (۲)

ای بابا ببین فسقل حشره آدم و به چه روزی که نمیندازه! 
پاسخ:
میدونی که!
یکی از نشانه های قدرت خداست که بهمون بگه شماها اونقدر ضعیفید که با این قد و هیکل از پس این حشره های ریز و کوچولو برنمیاید!


خیلی وبلاگ عالی و خوبی داری لذت بردم واقعا من هم البته یه وب دارم که متاسفانه کسی به من سر نمی زنه و تنهام دوست داری بیا نیامدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند