744 - سورپرایز
هیچی به این اندازه که کسی من رو با یه خبر خوش یا با یه اتفاق قشنگ غافلگیر کنه، منو خوشحال نمیکنه!!
اینکه آمادگی خبری یا اتفاقی یا برنامه ای رو نداشته باشی و یهو برات اتفاق بیفته به نظرم میتونه قشنگترین اتفاقی باشه که تو زندگی ادم میفته.
حالا اگر این سورپرایز برای تولدت باشه و تو اصلا انتظارش رو نداشته باشی که کسی برات جشن بگیره و تو این شهری که تو برای خودت مثل غریبه ای زندگی کنی و نه دوستی و نه اشنایی و نه حتی عضوی از خونواده اینجا باشه و یا حتی یادش باشه که امروز تولدته، ببینی دوستات برات جشن گرفتن و غذاهای مورد علاقه ت رو پختند و یه کیک خیلی زیبا برات خریدند و بی صبرانه منتظرتند و تو از همه جا بیخبر و کاملا اتفاقی اون شب دیرتر از شبهای دیگه میری خونه و میبینی همه دور میز نشستند تا تو بیای... واااای ... تمام خستگی روز و ناراحتی های این مدت و غم و غصه هات رو کامل از بین میبره و یه انرژی مضاعف بهت میده!
و دیشب برای چهارمین بار این اتفاق تو زندگی من افتاد و چقدر هم زیبااااااااا.
یادمه پارسال قرار بود سالگردهای تولدم رو که خیلی خوب تو ذهنم مونده رو بذارم تو وبلاگ. الان یادم نیست گذاشتمشون یا نه!
برم یه دوری تو ارشیو بزنم، اگر پست کرده باشم که ادرسش رو میگذارم اگر هم نه که هر چهارتاشون رو در پستهای جداگانه مینویسم امروز.
به به چه روز خوبیه امروز!
:)
- ۹۳/۰۸/۲۰
مهمونیه فوق العاده ای بود من که خیلی لذت بردم...خانم همسایه منو برد به شب نشینیامون با دکتر خواجوی... صداش فوق العاده بود و گلچین آهنگاش بی نظیر