گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

745 - سالگرد تولد من در سال 88

سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۲۲ ب.ظ

مکان: اتاق 301، خوابگاه دانشجویی بلوار!

من پائین تختم در حالیکه پولیور صورتیه م تنمه و سرما خوردم، کف زمین ولو ام و دارم تمرینهای متون تخصصی ترجمه میکنم. خاطره هم روی تختش نشسته و نمیدونم داشت چیکار میکرد!!

در باز میشه و رادا با یه دسته گل مریم و رز و یه کادو تو دست وارد میشه و صبا و شبنم هم پشت سرش. 

من در حالیکه میگم ای بابا این محسن کشت ما رو از بس برای تو گل خرید. (هر وقت میرفتند بیرون امکان نداشت رادا دست خالی برگرده حتی شده با یه شاخه گل رز خیلی خوشگل برمیگشت اتاق و دل ما اب میشد که ای بابا کسی نیست برای ما حداقل یه شاخه گل بخره!!!) 

خلاصه من که عاااااشق گلم مخصوصا اگر کسی هدیه بده بهم، محو اون رز و مریم تو دستهای رادا بودم که رادا اومد بغلم کرد و گفت تولدت مبااااااااررررررککککککککککککک و دست و جیغ و هوراااا دوستان!! 

منم هاج و واج که این گل برای منه ه ه ه؟؟ و این کادو نیز؟؟؟ 

خلاصه اینجوری بود که دوستای خوبم رادا و صبا و شبنم و خاطره که الان هر کدومشون یه جای از این دنیا دارن زندگیشون رو میکنند اولین جشن تولد سورپرایزانه رو برام گرفتند! 

دلم براشون تنگ شد خیلی ی ی... 



  • فریba

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند