گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

785- نجات از روزمرگی!

شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۲۸ ب.ظ

هاجر عزیزم تو وبلاگش یه پستی گذاشته که منو برد به دو یا سه سال قبل، وقتی که تقریبا داشتم پایان نامم رو جمع میکردم و افسردگی گرفته بودم که بعد از ارشدم چیکار کنم! در حالیکه تمایلی به شرکت در ازمون دکتری نداشتم و ضمن اینکه اگر داشتم هم رشته ما دکترا نداشت تو ایران! 

این بود که تصمیم گرفتم یه برنامه ریزی بکنم و از این رخوت بیام بیرون. 

البته تو همون اوایل اون دو سه سال قبل، یه اتفاقات دیگه ای قرار بود تو زندگی من بیفته که من بیشتر برای اون برنامه ریزی کرده بودم ... ولی خب نشد! 

برای همین اومدم یه برنامه ریزی بلند مدت برای خودم کردم:

به اینصورت که گفتم من ده سال دیگه باید چجوری باشم!؟ چجور زندگی ای داشته باشم؟! از لحاظ علمی و فرهنگی و هنری و شخصیتی و ... تو چه مرتبه ای قرار داشته باشم!؟

خیلی چیزا رو در نظر گرفتم و بعد هر کدوم از اهداف رو به مرحله های کوتاهتری تقسیم بندی کردم! یعنی یه جورایی این برنامه بلند مدت ده ساله رو به چند برنامه کوتاه مدت چند ساله و یا چند ماهه تقسیم بندی کردم.. و تصمیم گرفتم براشون برنامه ریزی کنم! 

مثلا:

یکی از آمال های من در ده سال آینده اینه که من یه موزیسین و یه خواننده حرفه ای در موسیقی سنتی ایرانی خواهم بود! اصلا هم دور از انتظار نبود برام چون هم استعدادش رو داشتم و هم علاقه ش رو! الانم که متوسط یکسال هست که دارم کار میکنم...! موسیقی الان شده یکی از برنامه های لاینفک زندگی من، که نمیگذاره وقتم به بطالت بگذره!

یا یکی دیگه از آرزوهای من تصدی مرتبه هیئت علمی دانشگاه هست. عجله ای براش ندارم، تصمیم دارم سال آینده دکتری بخونم. لذا برنامه ش رو عقب تر از موسیقی گذاشتم و امسال کمی دارم برنامه ریزی میکنم براش تا اماده بشم. 

تصمیم دارم بطور متوسط هر سال دو کشور خارجی رو برم و با فرهنگ کشورهای دیگه آشنا بشم، با حقوق الانم نمیتونم! ولی دارم پس انداز میکنم... از حقوقم درصدی رو برای بودجه مسافرت و درصدی رو به عنوان بودجه فرهنگی!! گذاشتم کنار که این دو برنامه سفر و موسیقی از زندگیم حذف نشه.. 

و .....

.......

.......


دیگه .... !!!


بیشتر از این در این مقال نمیگنجد!


مص:

بهت پیشنهاد میکنم تو هم یه برنامه ریزی بکنی و اهداف آیندت رو فاکتور کنی و اونایی که در اولویت هستند و دستیابی بهشون در دسترس تر و برنامه ریزی براش راحت تر هست رو بگذاری تو برنامه ت و براش فهرست شرح خدمات بچینی! تا بتونی به هدفت برسی. اینطوری دیگه زندگیت با برنامه میشه و میدونی هر قدمی که برمیداری برای چی هست و میخوای چیکار کنی! 

طرفای ما هم بیا تا از این رخوت و کسلی سال 93 در بیای! 

کوله بارت رو برای سالی سرشار از موفقیت در 94 ببند! باهات کار دارم! :)


  • فریba

نظرات  (۲)

خیلی خوشم اومد توضیحاتت عالی بود مرسی که حوصله خرج دادی:)

من قبلا اراده میکردم ردخور نداشت که اون کارو انجام ندم ولی الان یه دکترارو 10 ساله هی مثه بز میرم سرجلسه!!!والا بخدا

ولی فکرای خوبی تو سرمه...منم تو بخشی از برنامه ریزیا با تو مسیرم یکیه مثه بخش فرهنگی(سفر) استارت اولشو خودم قرار شده بزنم فقط باید منو تو بریم این پاسپورته رو بگیریم بقیش حله:)

پاسخ:
10 ساله داری برای دکتری تلاش میکنی!؟
10 سال پیش که تو لیسانس هم نداشتی بچه!! :)


من اهداف بزرگی برا خودم در نظر نگرفتم. تصمیم دارم تا دو سال دیگه برم سر کار.
ولی هر هفته برنامه ام اینه که به خودم برسم ( گاهی یه مدل جدید به موهام بدم لاک بزنم لباس هایی که جلوه بیشتری دارن رو بپوشم ....)به خونه ام برسیم(نظافت کنم داخل کمدها و کابینت ها رو مرتب کنم گاز و یخچال رو پاک کنم کوسن بدوزم  کلا خونه رو پر طراوت و پر انرژی کنم). با دوستانم در ارتباط باشم. کارای هنری خانگی مثه بافندگی و خیاطی و ... انجام بدم. فیلم های مورد علاقه ام را ببینم. پارک بروم. سفرهای داخلی بروم.جلسات مطالعاتی شرکت کنم.....
پاسخ:
وسطای این برنامه های کوتاه مدت،
وقت کردی یه سر هم به ما بزن همسایه! 

:)


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند