گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

974- ذوق ذوقی!

يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۰۷ ق.ظ

یکی از تفریحات روزانه من دیدن عکسهای عروسی و ذوق کردنهایمان از عکسهاست! 

بویژه عکسهایمان در لوکیشن کویر .. عکسها خیلی ساده است چون از ناشی ترین عکاس ممکن دعوت به عکاسی کردیم چون رسم نداریم عکاس اقا سر صحنه بیاوریم لذا از خانم عکاس اقا دعوت کردیم بیایند کویر. از طرفی هم عکسهای لوس بازی دوست نداشتیم و مدام تاکید میکردیم به عکاس که از ما نخواهی ادا در بیاوریم و هی اینطوری وایسیم و اونطوری وایسیم خوشمان نمیاید!! طبیعی طبیعی!!

انصافا عکاس پایه ای بودند.. تا من گفتم عکاسی در کویر انگار برق از کله ش پریده باشد گفت پایه اید؟ 

گفتم ما چهار پایه ایم شما چطور؟ 

ایشان هم گفت من به همه عرو س و دامادها التماس میکنم که شما را به خدا کمی وقت بیشتر بگذارید برای عکاسیتان و انقدر عجله عجله عکس نگیرید چون اخر عروسی تنها چیزی که یادگار میماند همین فیلم و عکس است. 

اینگونه بود که ما گفتیم عاقا ما عکاسی در کویر میخواهیم چه کنیم؟ که فرمودند حلللللللله! 

و اینگونه بود که ما در ظهر ظل (ذل؟ ضل؟زل؟)  گرمای روز عروسیمان هلک هلک رفتیم کویر!! برهوووت.. همه هم برایشان عجیب بود که این دو تا ماشین مشکوک با ماشین گل زده عروس و داماد کجا دارند میروند وسط بیابان چون طرفای ما کسی انقدر حال و حوصله ندارد که برود تا کویر عکس بگیرد و بیاید!!!! (شما بخوانید خل و چل به جای حال و حوصله!!!)

و اینگونه شد که ما تمام خطرات راه من جمله به گند کشیده شدن لباسهایمان، ریختن ارایشمان در ان گرما و گیر کردن ماشینمان در شن را پذیرفتیم و بسی عکسهای خوشگل موشگل  در کویر گرفتیم که دل همه را آب میکند..!! 

و از انجایی که عکاس ما بسیار ادم خوب و ادم حسابی بود فردای ان روز به ما زنگ زد که یک فلش بیاورید و تمام عکسهایتان را بگیرید و دل سیر تماشا کنید و سر فرصت انتخاب کنید برای البومتان و به همین دلیل است که بعد گذشت هشت ماه ما هنوز نرفته ایم سراغ البوم! چون تمام عکسها دستمان است و البوم میخواهیم چکار :)))


پی نوشت: 

بگردم ببینم عکس مجاز دارم که جهت اب شدن دل شما بینندگان و خوانندگان در پست بعدی آپ کنم یا خیر! 

  • فریba

نظرات  (۲)

وای چقدر عالی! چقدر پایه!
من اگه بودم اصلا جرات نداشتم ریسک کنم و ظهر عروسیم پاشم برم کویر!
پاسخ:
ریسکش خیلی بالا بود مخصوصا اونجا که ماشینمون موند تو شن! :)))))))
عصر مجبور شدم برم ارایشگاه دوباره .. کف ارایشگاه پر از شن بود از بس خودم رو تکون دادم یعنی خودم و لباسم رسما به فنا رفتیم :)))) 
خیلی کار خوبی کردید که رفتید کویر. والا همه عکسا دیگه مثل همو تکراری شده.
ولی جرات میخواسته ها! ریختن آرایش و کثیف شدن لباس اوه مای گاااااد. ولی واقعا فقط عکس و فیلمه که میمونه اون روز و شب که تموم میشه میره... 
پاسخ:
اره خیلی خوب بود همه اولش گفتن عجب حوصله ای ولی بعدش که عکسها رو دیدن گفتن خیلی خوب کاری کردین! 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند