991 - تعیین تکلیف!
این مدت که همش تو خونه بودم و مثلا درس میخوندم،
فکرم از طرفی درگیر درس بود و از طرفی درگیر خیلی چیزا بخصوص آینده!
به نظرم تو سنی هستم که همه چی در مورد خودم میدونم! میدونم الان کی ام. توانایی هام چیه. علاقه هام. حساسیت هام. خط قرمزام. اهدافم. رویاهام و خیلی چیزا رو الان میدونم و دقیق هم میدونم!
و همه اینها با تجربه به دست اومده و رویا پردازی نیست..
برای همین لازمه که زودتر در موردشون فکر کنم و تصمیم بگیرم و برنامه ریزی کنم.
میخوام تابلو کائنات درست کنم.
به قانون جذب اعتقاد دارم و اینکه ادم هر چیزی رو بخواد میتونه بهش برسه!
این روزها بیشتر از هر زمانی دوست دارم تنها باشم..
سرم به کار خودم باشه هی بنویسم و هی پاگ کنم تا بتونم نتیجه بگیرم .
بعد برم سراغ یه مشاور و باهاش در مورد تصمبماتی که میخوام بگیرم مشورت کنم.
خیلی بده که من ادم بلند پروازی ام! به هیچ وجه به یک زندگی تو یک روال عادی و اروم راضی نمیشم! ://
در ادامه پست قبل:
با مسئول انجمن خیریه شهرمون در مورد مورد پست قبل صحبت کردم، در کمال تعجب به من گفتند که این بیمار اونجا پرونده داره و قبلا هماهنگ شده باهاشون که برن تو یه بیمارستان خیلی خوب دولتی زیر نظر یک پزشک خوب بصورت رایگان عمل بشه، ولی قبول نکرده و گفته حتما باید بیمارستان خصوصی باشه و فلان دکتر هم باید عمل کنه!! قبول نمیکنه هماهنگی از جانب ما باشه و میگه شما پول رو برای من جور کنیدمن خودم میدونم بچه م رو کجا ببرم عمل کنم! ://
اینم یه مدلشه دیگه!!
- ۹۶/۰۹/۱۳