1045 - نفسم گرفت از این ...
دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۴۹ ق.ظ
دوست داشتم خونه بالکن داشت رو به پارک
پتو میپیچدم دور خودم و لیوان چایی داغ رو دستم میگرفتم و میرفتم تو بالکن وامیستادم و هوای سرد رو نفس میکشیدم و با هرم چای داغ صورتمو گرم میکردم..
شاید اینطوری نجات پیدا میکردم
شاید اینطوری بغض مونده تو گلو که داره خفه میکنه منو یا میترکید یا خفه میکرد...
ولی حیف که خونه بالکن نداره!
یه پنجره داره که من هی میام از پشتش این منظره رو میبینم...
- ۹۶/۱۱/۰۹