1053- لذت تشویق!
اقای همسر به شدت به موسیقی سنتی علاقه دارند!
از این بحث که ایشون ثانیه ای از وقتشون رو هدر نمیده و هر دم مشغول یه کاریه که بگذریم، بیشتر زمان فراغتش رو به نوازندگی و گوش کردن فایل های موسیقی سنتی ایران و مطالعه و اینا میگذرونه..
من هم چون خیلی اهل موسیقی بودم و هستم به شدت از اینکه ایشون هم پایه موسیقی هستند علاقمند شدم و اوایل تشویقش میکردم و اورین و اورین و اینا.. ولی کم کم که دیدم زیادی هی سرش تو موسیقیه دیگه غر غرام شروع شد که تو سازت رو بیشتر از من دوست داری و عشقت اونه و نه من و اون در رو ببند صداشو من نشنوم و اینا ://
و اینجوری شد که دیگه ایشون زمانی که من خونه نیستم از فرصت استفاده میکنه و تمرین میکنه چون میدونه من حوصله ندارم یکی سه ساعت بشینه هی یه نت تکراری رو تمرین کنه! :))
البته وقتهایی هم که حوصله دارم دیگه خیالش راحته که من چیزی نمیگم در اتاقش بازه و دلنگ دلونگ! منم صبوری میکنم!
امروز بعد مدتهااااااا به اهنگی که میزد گوش دادم.. اهنگ فوق العاده زیبایی بود و انصافا همسر هم زیبا اجرا میکرد.. یه ساعت و نیم داشت تمرین میکرد در اتافش هم باز بود و من مشغول اشپری بودم و به اهنگ گوش میدادم.. تمرینش که تموم شد و اومد مثلا استراحت کنه وظیفه خودم دونستم بهش بگم که خیلی قشنگ زد و واقعا لذت بردم!
این بود که از همون تو اشپزخونه که مشغول خورد کردن سیب زمینی بودم گفتم افرین.. خیلی قشنگ بود!
حیف اون لحظه قیافه ش رو ندیدم که ببینم از تعریف من چه شکلی شد فقط متوجه شدم که همون نیم خیز رو مبل موند و گفت چی؟!
گفتم اهنگی که زدی خیلی قشنگ بود خیلی قشنگ زدی!
- واقعا؟ قشنگ بود؟
+ آره حال کردم.
- منظورت اینه که برم سازمو بیارم بزنم دوباره!؟
+ (من تو دلم: عجب غلطی کردم!!:))))))))))))) آره عزیزم برو بیار بزن!!!!
و در حین اینکه رفت سازش رو بیاره گفت البته این اهنگ خودش خیلی قشنگ و گوش نوازه و ارومه برای همین به دلت نشسته .. و منم تعارف تیکه پاره میکردم که نه و تو خیلی خوب زدی و نت رو درست اجرا کردی و اینا!!!
خلاصه که اقای همسر بسیار ذوق کرد که من بعد مدتهاااااااای طولانی به موسیقی تشویقش کردم!! و من با خودم گفتم چقدر بد بودم من که انقدر فاصله انداختم از اخرین باری که تشویقش کردم تا الان...
لذا از این به بعد تصمیم گرفتم بهش بگم بیا ور دل خودم بشین تمرین کن که من بشنوم.. !! خدایا صبر :)))))
اخر شب یعنی همین الان که دارم اینو مینویسم به این فکر کردم که چقدر یه جمله مثبت هر چند کوتاه، میتونه تو روحیه یه نفر و چه بسا تو زندگی و تصمیم یک نفر موثر وافع بشه!
و به این فکر کردم که چقدر ادمها دوست دارند که تشویق بشن و تعریف بشنوند!
چیزی که من در جلسه اول کلاس یاد گرفتم که اگر میخوای حال کسی رو خوب کنی کافیه بهش لبخند بزنی و یه جمله خیلی کوتاه مثبت بهش بگی، زندگی طرف عوض میشه! اصلا یه حالی میشه.. مخصوصا تو این دوره که کمتر پیش میاد کسی حالش خوب باشه و تو خودش نباشه این جمله ها خیلی خیلی میتونه به خوب بودن حال ادمها کمک کنه.
جمله های کوتاهی که میتونیم بهم بگیم تا حال همو خوب کنیم:
چقدر موهات قشنگه! چقدر لباست بهت میاد! چقدر کیفت شیکه! چه مانتوی قشنگی! چقدر سر کلاس خوب صحبت کردی! چقدر به ارائه ت مسلط بودی! چه خونه تمیز و شیکی داری! عطر غذات تا سر کوچه اومد! عطرت خیلی خوشبوئه! من عاشق چای های خونه شمام! رانندگیت خیلی خوبه! خیلی خوش سلیقه ای! از لباس پوشیدنت معلومه!
و خیلی جمله های دیگه ..
تو اطراف خودتون میتونید به نسبت هر ادمی که اطرافتون هست میتونید حداقل یک جمله پیدا کنید و هر روز به یکی از ادمها بگید.. شک نکنید روی طرف مقابلتون تاثیر میگذاره.. حالش خوب میشه و این حال خوب رو به بقیه منتقل میکنه! :)
- ۹۶/۱۱/۲۴