گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

1204 - سهم الارث

چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۵۵ ب.ظ

میگه تو اینهمه سال که تو تهران با بدبختی زندگی کردم هیچ جا خانوادم پناهم نبودند!!

گفتم ولی من یادمه دانشگاه قبول شدیم بابات همیشه تا تهران میاوردت و میبردت... تازه ارشد هم که ازاد خوندی... خونه گرفتی .. بابت خرجشو داد دیگه نداد؟

میگه تو به این چیزا میگی کار؟! دوستم باباش براش ماشین خرید.. خونه خرید.. فرستادش خارج... 

حالا من هر چی میگم سهم الارثم رو بدین قسط خونه م رو بدم حاضر نمیشن یه زمین به نامم کنن یا بفروشن ... 

میگم سهم الارث؟ کدوم ارث؟؟

مبگه خب بابام اینهمه زمین داره بالاخره یکیش مال منه .. الان من گیرم پول میخوام بابد بهم بده دیگه... 

.

.

.

و من به این فکر میکنم که از 22 سالگی حتی روم نمیشد به بابام بگم پول برام بفرست ..... سهم الارث آخه؟؟؟؟😤😤

.

.

.

پی نوشت: مکالمه من با یه دختر تحصیل کرده عزیز دردانه پدر!!😑😑

  • فریba

نظرات  (۱)

  • دختر بهارنارنج
  • چرا ما اینقدر شبیه همیم اخه 
    پاسخ:
    لباسامون تو یه افتاب خشک میشه :)))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    بانك اهداكنندگان غير خويشاوند