گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۷۳ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

این دو بیتی از کیه!؟ نه خدائی خودش بیاد بگه هدفش از گفتن این دو بیت چی بوده!!

اصلا نه میفهمم چی گفته نه اصلا میتونم بخونم از روش!! حالا اومدن اهنگ هم روز گذاشتن میگن بیا با سه تار بزن!

یکی بیاد تلفظ این رو به من بگه و برام معنی کنه، شاید در تمرین من اثر داشت!

جانم هزارُ مرتبه به به از آن لب شکرین

خدا کند جانم که نباشد اجل بقصد و کمین

جانم هزارُ مرتبه به به از آن لب شکرینت شکرینت شکرینت

شکرینت شکرینت شکرینت از آن لب شکرینت

!!!

 

  • فریba
  • فریba

تازه نیم ساعت پیش ناهار خوردم! استانبولی پلو!

برنامه غذایی افتضاحی دارم، تنها به سه وعده اصلی غذا قناعت میکنم اونم نصف و نیمه.

اونایی که یه مدته منو ندیدن، وقتی میبینن اولین چیزی که به ذهنشون میرسه بگن اینه که چرا انقده لاغر شدی! خب مگه من چاق بودم اخه که هی میگید.

ولی خب راست میگن، نسبت به چندماه پیش خیلی وزن کم کردم. هر چی میخرم میذارم تو یخچال که بخورم، یادم میره! میگنده!

باید یه برنامه غذایی بنویسم برای خودم بزنم به در کمدم که یادم بیاد باید یه چیزی بخورم. الان دلم بستنی میخواد و چایی با شکلات!

 میشه یکی لطف کنه بره چایی دم کنه و تو این فرصت که چای دم میکشه بره از اتاق ۵۰۴ بستنی منو بیاره!؟ (فریزر خودمون جا نداشت بردیم طبقه بالا گذاشتیم یکسری فریزی ها رو!)

 

  • فریba

++دیشب حدودا ۲ خوابیدم، ساعت دوازده و نیم ظهر بیدار شدم! اونم به زووور!

فرناز میگه عملا با روزهایی که میریم سر کار فرقی نکرده! هیچ کاری نکردیم.

گفتم برای من که خیلی فرق میکنه، مجبور نیستم غرغرهای دکتر رو تحمل کنم! با اون اخلاق بیخودش.

اینقدر از برخورد دیروزش اعصابم خورد بود که دیشب خواب دیدم باهاش یه دعوای حسابی کردم و از محل کارم استعفا دادم اومدم بیرون!!! تا این حد یعنی!

++یکی لپتاپش رو اورده برام که براش بازی نصب کنم!!!! یه مرد حدودا ۴۰ ساله!!

++ دارم به این فکر میکنم ناهار چی درست کنم!؟ دلم ماکارونی میخواد، ولی کی حال داره بره بخره! فکر کنم ببینم چی میشه درست کرد.

پیشنهاد بدین!

 

  • فریba

 

دو رکعت نماز داره که خیلی راحته، رکعت اول بعد از حمد سوره کافرون و رکعت دوم هم همون حمد و سوره خودمونه. بعد از نماز هم یه دعایی هست میخونی و بعدشم ذکر میگی و تمام.

من وفرناز امشب خوندیم! ولی به حدی خندیدیم که فکر کنم نمازمون از همون سقف اتاق بالاتر نرفتم!

استغفرالله چیزی رو مسخره نکردیمااا، خودمون رو مسخره کردیم!

نمازمون رو خوندیم و یه مفاتیح گذاشتیم جلومون و دعا رو میخوندیم، من که زودتر یه صفحه دعا رو تموم کردم یکم در و دیوار رو نگاه کردم تا فرناز هم بخونه و بریم صفحه بعدی!

وقتی دعا تموم شد، به جنب و جوش افتادیم چادر سرمون کنیم بریم سجده برای بقیه ذکر. یهو جفتمون زدیم زیر خنده، گفتیم انگار نه انگار داریم مناجات میکنیم! انگار مثلا یه درس بهمون دادن گفتن تمرین کنین!

نچسبید بهم.

اینطور دعاها باید زیر سقف اسمون باشه نه زیر سقف یه ساختمون ۱۲ طبقه! این نمازی که ما خوندیم تا بیاد خودش رو از این ساختمون بکشه ببره بیرون و راه اسمون پیدا کنه، سال سر اومده!

من این دعاها رو عمیقا قبول ندارم! ترجیحا متن فارسیش رو میخونم، میگم وقتی قراره ادم به زبون خودش به راحتی بتونه با خدا حرف بزنه چرا باید این دعاها رو بخونه اخه. البته اینو یبار پرسیدم اینو جواب شنیدم که جواب خوبی بود:

جواب داد که: وقتی میخوای بری پیش بزرگی درخواستی چیزی داری، با کلی ادم مشورت میکنی که چی بگی چی نگی چطوری بگی چطوری نگی گاها چیزی که میخوای بگی رو مینویسی، تمرین میکنی، شایدم اصلا حرف نزنی و نوشته بدی دست طرف. دعاها هم همینن. قصدشون اینه که تو تر و تمیز و شسته رفته حرفت رو به خدا بزنی. ولی من میگم خب درسته خدا بزرگترین و عظیم ترینه. ولی هیچوقت محدودیتی برای حرف زدن و نوع حرف زدن و از این قبیل تعیین نکرده، بعیدم میدونم بهش بربخوره که بخوای ساده و بی ریا حرف دلت رو بهش بزنی؟ هوم؟

به هر جهت که من به این دعاها حال نمیکنم. فقط دو تا دعا رو خیلی دوست دارم یکی جوشن کبیر، یکی هم توسل. این دو تا رو خیلی دوست دارم و از خوندنشون خسته نمیشم. ولی با بقیه شون نه زیاد.

به هر جهت نیمه شعبانه. عرض تبریک.

با این خوابی که من کردم فکر کنم امشب رو تا صبح زنده نگهدارم!

چقد خوبه که فردا تعطیله و من میتونم تا لنگ ظهر بخوابم!

 

  • فریba

تصمیم گرفتم آهنگهایی که دوست دارم رو آپلود کنم اینجا.

نوای امشب:

کمی با من مدارا کن - مهستی

 

پی نوشت:

به این امید که به زودی تک نوازی های خودم رو براتون بذارم!!!!!!!!!!!

  • فریba

خواااااابی کردمااا،

ساعت حدودای ۵ رسیدم. همون لحظه خوابیدم (تازه مثلا نمیخواستم بخوابم، فقط میخواستم استراااااااحت کنم!!) تاااااااا نه و نیم که به زور بیدار شدم.

خیالم راحت بود که فردا تعطیله وگرنه نمیخوابیدم چون شبش دیگه خوابم نمیبرد.

ولی سردردم با این ۴ ساعت خواب، خوب نشد!:(

بفرمائید شام!

  • فریba
نه تنها روز مفیدی نبود، 

بلکه خیلی هم بد بود! 

فشار کاری رو میشه تحمل کرد، نهااایتش با یه لیوان چائی و یه خواب یساعته عصر رفع میشه،

ولی فشار روانی رو هیچکاریش نمیشه کرد.

من برم!

  • فریba
یکی ایمیل داده با کلی سلام و صلوات،

میگه: یادمه گفته بودین پایان نامتون تو حوزه شهری بود و فلان مدل و فلان روش کار کرده بودین! امکانش هست فصل 1 و 2 رو برای من ایمیل کنید؟ فقط هم فصل 1 و 2 !! فصلهای دیگه که کار خودتونه رو نمیخوام چون میدونم هیشکی اون فصلها رو به کسی نمیده!!

دوست داشتم بهش جواب میدادم:

اولا ببخشید شما؟

دوما من یادم نمیاد پایان نامه شهری کار کرده باشم و اونم با این مدل و با این روش که شما داری توضیح میدی، پایان نامه من فلان بوده و فلان.

سوما مگه فصل 1و2 حاصل کار عمه م بوده که میگی بقیه فصلها رو که کار خودتون بوده رو نمیخوام! پدرم درومد تا این دو تا فصل رو جمع کردم بعد بیام هنوز یه مقاله ازش ندادم دو دستی بدمش به تو که معلوم نیست اصن کی هستی!؟؟ 

چهارما: نمیدم! 

پنجما

  • فریba

میدونید که من یه وبلاگ رسمی دارم و تقریبا معروفه و از همه اینا مهمتر همممه اساتید گروه ازش خبر دارند و الان هم چهار نفر شدیم که داریم وب مینویسیم?  میدونستید!؟

 خب!

یه مدتیه یکی میاد تو وبلاگمون، حرف مفت میزنه!

اولا اهمیت نمیدادم و پاک میکردم، ولی کم کم حرف مفتش زیاد شد و هر چی محل ندادیم بدتر شد!  کم کم کار به 27+ و چه بسا بالاتر رسید، اونقدریکه مجبور شدم موقتا اکانت سایر نویسندگان رو غیر فعال کنم و ایمیل بزنم به همشون که با عرض معذرت به دلیل مشکلات فنی!!!!! پیش آمده شما نمیتونید فعلا از پنلتون استفاده کنید. اونام صداشون دراومده که چرا و چی شده!!

خلاصه نشستیم فکر کردیم ببینیم چطوری میشه به این یارو حرف مفت زنه دست پیدا کرد، یا کلا چیکار کنیم، به روند بیخیالی خودمون ادامه بدیم که خب خیلی بده! هی هر روز وب رو باز کنی با یه دست نوشته زیبا از اون شخص مواجه بشی، ضمن اینکه دیگه نمیشه اجازه داد بقیه نویسنده ها کار کنند چون خیلی بد میشه اونا از این قضیه بو ببرند!

به فکرم رسید دست به دامن وبگذر بشم، همون سایت امارگیری که ازش سرویس میگیریم ببینیم کیا میان تو وب و میرن!

با دلی خوش،  بهشون ایمیل دادم که اره اقا اینجوریه و ما یه کمک میخوایم و اونم اینکه اگه امکان داره تمام IPهای بازدید کننده های ما ذخیره بشه!

در حالیکه هیچ امیدی به پاسخشون نداشتم، دیدم جواب دادند!!!!!

اونم چه جوابی!!

" برای پیشگیری از این مشکل، لطفا نظرات را بعد از تایید نمایش دهید!!!"

یعنی طرف کشته خودشو رسماااااً دمشون گرم!


شما راهی به ذهنتون نمیرسه!؟ فکر کنید یکم! قضیه جدیه!!


+ بعدا نوشت:

متین میگه برو به مهندس بگو! برم بگم چی آخه!؟؟ نه خب یذره فکر کن!


  • فریba
هزار جور کار سر آدم میریزن، 

تو فازهای مختلف!

بعد انتظار دارند همه رو باهم و به نحو احسن انجام بدی!!!

خب منم ادمم، ربات نیستم که!


  • فریba
به نظرتون من تو این پست چی میخوام بنویسم!؟

شما بگین!!


  • فریba
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۱ تیر ۹۲ ، ۱۷:۴۶
  • فریba
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند