گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

دیروز رفتم به دیدن یک جوانی همسن و سال خودمون که تونسته بود با وجود سختی های زیاد و شکستهایی که خورده بود باز سرپاشه و  در عرض چند سال به موفقیت بسیار بزرگی برسه..و الان داره به یکسری از ادمها این موفقیتش رو درس میده و میگه چطوری از کجا به کجا رسیده.. 

قبل از اینکه ببینمش تو ذهن خودم هی تصورش میکردم.. خب یه پسر جوون که الان ماهی 150 میلیون درامد داره حتما با یه ماشین خیلی گرون میاد.. ساعتش حتما بالای 50 میلون قیمتشه .. کت و شلوار مارک داره .. پالتوش حتما چرمه .. موهاش اون مدلیه .. احتمالا کیف و کفشش با هم ست هستند و مارک فلان .. صد درصد هم عینک افتابی میزنه که کسی نشناسدش! 

این تصوری بود که من از خیلی از ادمهای پولدار دارم! :) البته بیشتر به بازیگرا شبیه بود تا یه ادم موفق.. 

 

یهو در کلاس باز شد و یه جوان خوش رو یه سلاامی کرد و اومد رفت تو قسمت جا استادی (همونجایی که اساتید میشینند ) نشست! 

عه! اینه؟ یعنی خودشه!؟ وا خب چرا این شکلیه! این که هیچیش خیلی گرون نیست! کیفش درسته چرمه ولی چرا انقد قدیمیه؟ چرا لباسش عین پیرمرداس؟ عههههه 

 

اونقدر گرم و صمیمی با همه صحبت میکرد که 4 ساعت سر کلاسش عین میخ نشستیم اصلا متوجه گذر زمان نشدیم!!! یعنی حداقل من نشدم! 

  • فریba

ولنتاین مبارک! 

کادو ولنتاین من! 

من و خرسم همین الان یهویی! 

ولنتاین چی گرفتی؟ 

... 

... 

هم اکنون در سراسر تلگرام و اینستا! :)))))))


سفره ولنتاین رو کجای دلم بذارم :)))


کلا ما ایرانیا عادت داریم همه چیو خز کنیم! بابا دو تا شاخه گل و یه شکلات بخر نهایتا ببر ولنتاین رو گرامی بدار دیگه این جنگولک بازیا چیه اخه!! :/ 


اصن یکی نیست بگه ما رو چه به ولنتاین آخه!! بعدشم روریه که مثلا دوست دختر دوست پسرا گذاشتن واسه خودشون نه دیگه زن و شوهرا!!!!

  • فریba

اقای همسر به شدت به موسیقی سنتی علاقه دارند! 

از این بحث که ایشون ثانیه ای از وقتشون رو هدر نمیده و هر دم مشغول یه کاریه که بگذریم، بیشتر زمان فراغتش رو به نوازندگی و گوش کردن فایل های موسیقی سنتی ایران و مطالعه و اینا میگذرونه.. 

من هم چون خیلی اهل موسیقی بودم و هستم به شدت از اینکه ایشون هم پایه موسیقی هستند علاقمند شدم و اوایل تشویقش میکردم و اورین و اورین و اینا.. ولی کم کم که دیدم زیادی هی سرش تو موسیقیه دیگه غر غرام شروع شد که تو سازت رو بیشتر از من دوست داری و عشقت اونه و نه من و اون در رو ببند صداشو من نشنوم و اینا :// 

و اینجوری شد که دیگه ایشون زمانی که من خونه نیستم از فرصت استفاده میکنه و تمرین میکنه چون میدونه من حوصله ندارم یکی سه ساعت بشینه هی یه نت تکراری رو تمرین کنه! :))

البته وقتهایی هم که حوصله دارم دیگه خیالش راحته که من چیزی نمیگم در اتاقش بازه و دلنگ دلونگ! منم صبوری میکنم! 

امروز بعد مدتهااااااا به اهنگی که میزد گوش دادم.. اهنگ فوق العاده زیبایی بود و انصافا همسر هم زیبا اجرا میکرد.. یه ساعت و نیم داشت تمرین میکرد در اتافش هم باز بود و من مشغول اشپری بودم و به اهنگ گوش میدادم.. تمرینش که تموم شد و اومد مثلا استراحت کنه وظیفه خودم دونستم بهش بگم که خیلی قشنگ زد و واقعا لذت بردم! 

این بود که از همون تو اشپزخونه که مشغول خورد کردن سیب زمینی بودم گفتم افرین.. خیلی قشنگ بود! 

حیف اون لحظه قیافه ش رو ندیدم که ببینم از تعریف من چه شکلی شد فقط متوجه شدم که همون نیم خیز رو مبل موند و گفت چی؟! 

گفتم اهنگی که زدی خیلی قشنگ بود خیلی قشنگ زدی! 

- واقعا؟ قشنگ بود؟ 

+ آره حال کردم. 

- منظورت اینه که برم سازمو بیارم بزنم دوباره!؟ 

+ (من تو دلم: عجب غلطی کردم!!:))))))))))))) آره عزیزم برو بیار بزن!!!! 

و در حین اینکه رفت سازش رو بیاره گفت البته این اهنگ خودش خیلی قشنگ و گوش نوازه و ارومه برای همین به دلت نشسته .. و منم تعارف تیکه پاره میکردم که نه و تو خیلی خوب زدی و نت رو درست اجرا کردی و اینا!!! 

خلاصه که اقای همسر بسیار ذوق کرد که من بعد مدتهاااااااای طولانی به موسیقی تشویقش کردم!! و من با خودم گفتم چقدر بد بودم من که انقدر فاصله انداختم از اخرین باری که تشویقش کردم تا الان...

لذا از این به بعد تصمیم گرفتم بهش بگم بیا ور دل خودم بشین تمرین کن که من بشنوم.. !! خدایا صبر :))))) 


اخر شب یعنی همین الان که دارم اینو مینویسم به این فکر کردم که چقدر یه جمله مثبت هر چند کوتاه، میتونه تو روحیه یه نفر و چه بسا تو زندگی و تصمیم یک نفر موثر وافع بشه! 

و به این فکر کردم که چقدر ادمها دوست دارند که تشویق بشن و تعریف بشنوند! 

چیزی که من در جلسه اول کلاس یاد گرفتم که اگر میخوای حال کسی رو خوب کنی کافیه بهش لبخند بزنی و یه جمله خیلی کوتاه مثبت بهش بگی، زندگی طرف عوض میشه! اصلا یه حالی میشه.. مخصوصا تو این دوره که کمتر پیش میاد کسی حالش خوب باشه و تو خودش نباشه این جمله ها خیلی خیلی میتونه به خوب بودن حال ادمها کمک کنه.


جمله های کوتاهی که میتونیم بهم بگیم تا حال همو خوب کنیم:

 چقدر موهات قشنگه!            چقدر لباست بهت میاد!                  چقدر کیفت شیکه!              چه مانتوی قشنگی!              چقدر سر کلاس خوب صحبت کردی!                      چقدر به ارائه ت مسلط بودی!                             چه خونه تمیز و شیکی داری!                    عطر غذات تا سر کوچه اومد!                  عطرت خیلی خوشبوئه!                           من عاشق چای های خونه شمام!                                رانندگیت خیلی خوبه!                          خیلی خوش سلیقه ای! از لباس پوشیدنت معلومه!                                 

و خیلی جمله های دیگه .. 


تو اطراف خودتون میتونید به نسبت هر ادمی که اطرافتون هست میتونید حداقل یک جمله پیدا کنید و هر روز به یکی از ادمها بگید.. شک نکنید روی طرف مقابلتون تاثیر میگذاره.. حالش خوب میشه و این حال خوب رو به بقیه منتقل میکنه! :)

  • فریba

این دنبال کردن وبلاگ چه خووووبه! 

من خبر نداشتم تا حالا .. یهویی کشفش کردم.. دیده بودم تو بعضی وبلاگ ها نوشته دنبال کنید من نمیدونستم چیه! 

دیگه هی لازم نیست لیست وبلاگهایی که چکشون میکردم رو هی ردیف کنم و یکی یکی چکشون کنم.. خودش هی بهم خبر میده و این حسش خیلی خوبه :) میدونید چرا چون وقتی میرفتم سراغ وب یکی و میدیدم آپ نکرده دلم میگرفت :/ 

تند تند آپ کنید فالوینگ های من .. :) 


  • فریba

اینا رو ببینیدددددددددد ذوق کنیدددددددددد :)))))))))



میخواستم تو این گلدونا کاکتوس های کوچولو بکارم حالا هر کی اینو دیده میگه واااا برای چی به این کوچولویی خریدی؟ وااا خب گل که تو اینا بزرگ نمیشه که! واااا چه حوصله ای داری ! واااا گل مگه ریشه میده اصن تو اینا .. وااااا... 


واااا خب آخه چرا نمیتونیم یکم فقط یکم قدرت ریسکمون رو ببریم بالا! تازه اینکه اصلا ریسک خاصی توش نیست و نهایتا دو تا کاکتوس خشک میشه که اونم من بعید میدونم! 

چرا همش میخوایم کارایی که بقیه کردند رو ما هم تکرار کنیم و هیچوقت دنبال تجربه جدید نمیریم!؟ 


یه کار جدیدی رو دارم شروع میکنم فعلا دارم دوره ها و کلاساش رو میرم .. شاید بعدا اینجا معرفی کردم.. هیچ ربطی به رشته و درس و مهارت و خیلی چیزای دیگه که خیلیا از من دیدن و خبر دارن نداره! 

صرفا به لذت کسب یک تجربه جدیده همین! نهایتش اینه که شکست میخورم و میفهمم اینکاره نیستم! نه؟ 


همسر که بطور غیر رسمی مخالفت خودش رو اعلام کرد و من قانعشون کردم که نمیتونه مانع من بشه و من بیش از پیش مصمم که برم این دوره های رو ببینم و یاد بگیرم.. اخرش اینه که یه چیزی یاد گرفتم که به درد من میخوره! 


بازخوردها متفاوت بود.. طبق روال هر کار نویی، یسری ها تمسخر! یسری ها نا امید و یسری معدود هم تشویق و ترغیب! 


 با تمسخر و تشویش دوستان به هیچ وجه نا امید نشدم.. ولی با تشویق دوستان بسیار مصمم تر تر از قبل شدم :))

  • فریba

1. هوای تهران خیلی الودس.. دوست ندارم برم تو خفگی 😕😕


2. وارد یه جمعی شدم که خیلی خوبن.. باحالن.. باهاشون کیف میکنم و خیلی بهم خوش میگذره.. تنها بدی که داره اینه که اگر همینطوری ادامه پیدا کنه و هی همینطور خوش بگذره، آقای همسر یا من رو طلاق خواهند داد و یا همسر دوم اختیار خواهند کرد😆 😑


3. نمیدونم قبلا گفتم یا نه.. ولی خب میخوام برم از مدیر سابقمون به اداره کار بابت اینکه پول بیمه از حقوقمون کسر کرده ولی بیمه برام رد نکرده یه مدت شکایت کنم.. چون بارها ازش خواستم یا مشکل رو رفع کنه یا پولم رو پس بده و یا بگه حداقل کی درست میشه این بیمه ها! ولی جواب روشنی نگرفتم.. اینه که به قول همسر یکی باید بالاخره جلو این آدم وایسته و اون آدم قطعا منم 😎😎

  • فریba

ماشینشو پارک کرده رفته تو خونه بیاد، 

3-4 دقیقه بعد یکی صداش زده فلاااااااانی شیشه ماشینت چرا شکسته!!! 

وقتی برمیگرده میبینه شیشه ماشینو شکوندند، لپتاپ و کیف پول و مدارک رو بردند! 

تو ایران هم هر چیزی که دزدیده میشه کلا باید قیدش رو بزنی دیگه میدونی که!!! 



پ.ن1 :

میشه دعا کنید لپتاپ پیدا شه؟ پر از اطلاعاته :(((


پ.ن 2:

سایت همیاب 24 یه سامانه است برای اعلام لوازم الکترونیکی سرقتی مثل موبایل و کامپیوتر و لپتاپ و ... شماره سریال این لوازم رو همیشه یه جایی یادداشت کنید داشته باشید. از رو شماره سریال دستگاههای دست دوم رو که برای فروش میبرند چک میکنند اگر تو این سایت ثبت شده باشه یعنی سرقتیه به پلیس اطلاع میدن. ما هم امیدواریم!!!!



  • فریba

عصری رفتیم جشنواره انجمن بانوان همسران دیپلماتهای وزارت امور خارجه!

نفسم گرفت از گفتن اسمش!

عزیزی اونجا غرفه داشت رفتیم به دیدارش و چقدر هم کیف کردم از صحبت کردن باهاش .. چه نااازنینی بوووود 😍😍


بعدش دیدیم وقت اضافه داریم گفتم بریم باغ گل رضوان یه گلدون بزرگ میخواستم برای یکی از گلها که جاش تنگ شده بود...

قبل وارد شدن به خودم قول دادم فقططططط گلدون بخرم و اصلااا سراغ گلها نرم.😑😑

ولی نشد دیگه،

این دلبرا  رو اوردیم خونه 😍😍😍


یه چیز دیگه

گلدون انقدی دیده بودید؟

یعنی خود کارگری که اونجا بود از خنده مرده بود وقتی تو دستهای من اینا  رو دید.. 😁😁

  • فریba

نمیدونم چرا بعضیا انقدر تب استفاده از مارک و برندها خاص رو دارند! 

چی رو میخوان با اون نشون بدن و یا بهتره بگم چی رو میخوان پشت مارک و برند پوشش بدن!! 

گاهی اوقات یه مارک یه کیفیتی پشتش داره که هر کسی که خودش رو دوست داره اون کیفیت رو هم میخواد و براش هزینه میکنه. که این کاملا منطقیه و قابل قبوله. 

ولی گاهی اوقات یه مارک فقط یه اسمه و دیگه هیچی نداره ولی بعضیا واسه کلاس هم که شده میخوانش و براش هزینه میکنند!

اینا رو گفتم که بگم چرا پوشاک تاناکورا انقدر طرفدار داره!!! 

طرف به خاطر داشتن همین اسم یه مارک حاضره بره برای خرید یه لباس اونم دست دوم!!!!  هزینه کنه! 

اصلا تو کتم نمیره چطور میشه لباس دست دوم کسی رو پوشید اونم چه لباسهایی!!! تاپ و شلوارک و تی شرت و کفش و چه بسا ...!!! 

یه دوستی داشتم همینجوری بود.. یعنی عشقش این بود که بهش بگی لباسی که تنته مارک چیه! 

با خوشحالی میگفت مثلا مارک فلان (من مارک لباسها رو بلد نیستم انصافا!!) قیمت اصلیش 300 تومنه من تو تاناکورا خریدم 70 تومن!!! 

بابا خب 70 تومن بده یه تاپ نو درست حسابی بخر اخه این چیه!

 تازه انقدم بو میده که از چند فرسخی معلومه از کجا خریدی!! 

چرا واقعا اخه!!!! 


  • فریba

به نظرتون با یه ادمی که

که هر کاری دوست داری میکنی و هر بلایی دوست داری سرش میاری هر چی دوست داری بهش میگی 

ولی اون هیچچچچچی نمیگه 

و بازم بهت لبخند میزنه 

چیکار باید کرد!؟ 


من که میگم باید با ماهیتابه زد سیاه و کبودش کرد!!!! :/// 

  • فریba

دوست داشتم خونه بالکن داشت رو به پارک 

پتو میپیچدم دور خودم و لیوان چایی داغ رو دستم میگرفتم و میرفتم تو بالکن وامیستادم و هوای سرد رو نفس میکشیدم و با هرم چای داغ صورتمو گرم میکردم.. 

شاید اینطوری نجات پیدا میکردم 

شاید اینطوری بغض مونده تو گلو که داره خفه میکنه منو یا میترکید یا خفه میکرد... 


ولی حیف که خونه بالکن نداره! 

یه پنجره داره که من هی میام از پشتش این منظره رو میبینم... 


  • فریba

خیلی دوست دارم بتونم مثل اونایی باشم که دیدشون به همه چی مثبته 

خیلی دوست دارم بتونم همیشه در حال زندگی کنم و نه در گذشته و نه در آینده 

خیلی دوست دارم بتونم نیمه پر لیوان رو هم ببینم 

خیلی دوست دارم بتونم با افکار منفی مبارزه کنم و به ذهنم راهشون ندم 

خیلی دوست دارم بتونم وقت و فکر و اعصابم رو هزینه چیزای بی ارزش نکنم.. 

کاش میتونستم.. 

ولی نمیتونم.. 

تا حالا نتونستم ... 



پ.ن

عکس از برف امروز تهران - فوتو بای اقای همسر 



  • فریba

تهران از صبحه داره میبارهههه..

امشب هم که برف شروع شددد

خدا رو شکر که سال به پایان نرسید و بارش برف رو دیدیم... 

عین بچه ها یه ربع یبار میرم پشت پنجره نگاه میکنم میادا برف تموم شده باشه!!! 


یادم میاد چند سال پیش شاید کمتر از 10 سال پیش اونقدرررررر برف میوووومد اونقدرررررر برف میومد که دیگه حالمون از برف بهم میخورد و دعا دعا میکردیم سرما تموم بشه!! ولی الان التماس میکنیم برای یه هوای سرد.. یه روز بارونی .. یه شب برفی ... 


خدا خودش تو این سرما به داد مردم کرمانشاه برسه ... چرا باید دارایی ادمها تعیین کنه که برف نعمته یا .... :(

  • فریba

همکلاسیم رفت کانادا برای ادامه تحصیل 

و یجورایی برای همیشه!!! 

پاش نرسیده اونجا شماره تماس و بیو و پروفایل و زندگیشو کلا کاندایی کرد 

بابا جنبه داشت باش خوووووو :///// 

کم دل ما رو بسوزون! :|



  • فریba

نمیدونم چرا بخاطر کوچکترین موضوعی من انقدر استرس میگیرم!!! 

نمیدونم ایا قبلنا هم همینطور بودم و یا به تازگی اینطور شدم! 

قبلنا هم یکم استرسی بودم ولی مطمئنم به این شدت نبوده! که باعث بشه تپش قلب بگیرم و نفس کم بیارم و عملکرد جسمم رو مختل کنه! 

نمیدونم به چه علت .. البته تا حدودی میتونم بدونم به چه علت..! 

فقط هر وقت به دلایلی که همش به یک نتیجه ختم میشه به این حالت دچار میشم، یک نفر میاد جلو چشمم و هی فحششش میدم هی ی ی فحششش میدم هی ی ی ی :)))))))))))))) 

اگر تا دیروز درصدی شک داشتم که اون ادم یه ادم عوضیه که حلال و حروم حالیش نمیشه و راحت پا رو حق ادمها میگذاره، امروز با صحبتهایی که با یکی از دوستام داشتم شکم به یقیییییین تبدیل شد!!!!





  • فریba

از دیشب نمیدونم چرا رفتم تو فاز عروسی!! 

میرم تو قدیما عروسی فهیم و ریحان و مجی و اینا.. عروسی هایی که خیلی تو ذهن من موندن نمیدونم چرا .. شاید از بس خاص بود شایدم از بس خاطره انگیز بود و خوووب..

یهو یاد رقص ندا افتادم.. عینهووو لیلا فروهر بود ! موهاشم همون مدلی که تو کلیپ جونی جونی ام هست... 

قدیما چقدر آهنگها شاد بود .. چقدر هیجان داشت.. چقدر پای ساخته های تپش و کوجی زادوری انرژی خالی میکردیم :)))) 

امشب کلی گشتم تا تو یوتیوپ کلیپ ها زیرخاکی جونی جونوم لیلا و اهنگ بی قرار معین که گروه خردادیان رقصیده باهاش رو پیدا کردم ولی نتونستم دانلودش کنم چون باید عضو سایت میشدی گویا، که من نیستم و حسشم نبود! 

ولی خب با اهنگش کلی حال کردم.. 

عروسی بود انگار!!! 

هدفون گذاشتم با صدای بلندددددددددددددد خودمو تو باغ تصور میکردم و جمعیت و شلووغ پلوووغ و عروس که معلوم نیست کیه اون وسط بود و همه مون هم دورش و جیغ و دست و هورااا!!! خیلی خوش گذشت جاتون خالی :))))))))))))))

اصلنم به سرم نزده! 

فقط یه حس خوب بود که اومد سراغم منم چسبیدم بهش. :))))))))))))))




  • فریba

امروز بالخره برای دریافت کارت ملی هوشمند ثبتنام کردم!!

من که نفهمیدم به چه دردی میخوره یا قراره بخوره!

هی گفتن پیش ثبت نامش رایگان شده!!! کجا عاقا رایگان شده؟!! آنلاین باید 20 تومن بریزی به حساب! یه حدود 10 تومنم خورد خورد میگیرن ازت..

حساب کردم بر فرض اگر 50 میلیون نفر از مردم کارت ملی داشته باشند و از هر نفر با کمی ارفاق/غ؟! 30 هزار تومن بگیرن! یه چیز حدود 1500 میلیارد تومن پول رفته تو جیب دولت /حکومت/ مسئولین یا حالا هر کی!

این رقم به عدد میشه این:

1500،000،000،000 تومن!!

حالا متوجه شدید چرا هی اصرار میکنند بدویید کارت ملی تون رو هوشمند کنید؟! 😑😑

  • فریba

- اخه مگه ما جا داریم تو خونه؟ 

+ اینجا زیر پایه گلدون جا هست.. اونجا کنار تخت هم اندازه ش میشه! 

- بابا کثیف میکنه همه جا رو .. مگه میشه اخه تو خونه!! 

+ اینا باهوشن خودشون یاد میگیرن کجا برن دستشویی!! 

- بابا بچه هم بخواد یاد بگیره اول کل خونه رو به گند میکشه بعد یاد میگیره! اینکه دیگه حیوونه! 

+ حیوون نیست! بنده خداست! 

- عجججب!

+ من میخوااااااااااام .. 

- کم کم خونه داره میشه مثل جنگل! هال که پر از گل و گلدونه نمیشه تکون خورد!! اتاقها که شده مثل مزرعه! نهال پرتقال و نارنگی میکاری و گل پیوند میزنی!! آکواریوم هم که نقشه کشیدی بگیری! اینم بیاد که دیگه نور علی النور! منم باید برم تو کوچه بخوابم! ://

+ همش اندازه کف دست جا میگیره ://

- بعدا که بزرگ شد چی! اونوقت چکارش میکنی!؟ 

+ خیلی بزرگ نمیشن اینا مدلشون کلا کوچولویه! 

- :/

+ :(



من از اینا میخوام.. شایدم اینرنگیش.. خیلی دلم میخواد! :| 

همسر خبر نداره که دارم هماهنگ میکنم یکیشون برام بیارن..

 لحظه آخر بهش میگم میدونم که نه نمیگه! :) 



  • فریba

من شخصیتا ادم کنجکاو نیستم! 

و دوست ندارم از جزیئات زندگی ادمهای اطرافم بدونم و بپرسم.

از نظر خودم این خوبه! ولی خب خیلیا اینو خوب نمیدونند و میگن تو باید یه چیزایی رو در مورد زندگی بقیه بدونی و بپرسی!! اهل پرسیدن که به هیچ وجه نیستم مگر تو یه شرایط خاص بویژه وقتی یه مشکلی برای کسی پیش بیاد و لازم باشه بهش کمک کنم.. 

برای همین خیلی وقتها از خیلی چیزا بیخبرم.. مثلا پارسال که یکی از بستگان نزدیکم از همسرش جدا شد.. خانواده همسر مدام از من میپرسیدن که خب مهریه ش رو گرفت؟ چیزی بهش دادند؟ نفقه چطور؟.... و من نمیدونستم چون به من ربطی نداشت!! و گفتم اطلاعی ندارم.. و اونا فکر میکردند من نمیخوام بگم چون نمیتونستند بپذیرند که من واقعا اطلاعی ندارم!! 
یا وقتی بابا یکی از زمینهاش رو فروخت و در ازاش یه ملک گرفت و یه مقداری هم وجه نقد.. من فقط میدونستم زمین فروش رفته .. ولی نمیدونستم کی خریده و چقدر خریده و در ازاش چی داده و چقدر پول داده!!!! عجیبه!؟   

یادمه یه دوستی ازم پرسید اگر تو یه جمع باشی و دو نفر یهو شروع کنند به پچ پچ کردند چه حسی داری؟ دوست داری بفهمی چی میگن به هم!؟ 

گفتم معلومه که نه!! اصلا برام مهم نیست! اون خندید و گفت ولی من دق میکنم اگر ندونم اون دو تا بهم چی گفتند :))))))))))

اینا رو گفتم که در اصل اینو بگم: 

یکی از بچه ها یه ربات فرستاد تو گروه که نوشته بود به 8 سوال جواب بده تا اینده ت رو برات پیش بینی کنم.. غافل از اینکه یه ربات سرکاری بود که به هر سوالی که جواب میدادی اون کسی که فرستنده ربات بود جوابات رو میتونست بخونه.. و دوست ما مصرانه اصرار میکرد که حتما واقعیت رو بنویسید و خیلی برای من درست جواب داد و خیلی ربات خوبیه و اینا .. چون شخصیتا ادم بسیاااار فضولیه :))))  ما خب هیچکدوم درست جواب ندادیم و دوستمون رو سرکار گذاشتیم و اونم اسکرین شات جوابامون رو گذاشت تو گروه و کلی خندیدیم...

منم که تصور نمیکردم کسی ممکنه به این ربات جواب درست بده اون رو تو یه گروه دیگه از دوستام گذاشتم تا بخندیم... غافل از اینکه ممکنه ادم ساده دلی تو گروه باشه و به همه سوالات جواب بده .. و من از یه موضوعی با خبر شدم.. خیلی ناراحت شدم که چرا من این ربات رو گذاشتم و چرا اون جواب درست داد..چرا من باید چنین چیزی رو بدونم!؟؟ عذاب وجدان گرفتم!! 

فورا ربات رو از گروه حذف کردم و ربات رو هم استاپ کردم که دیگه پیاماش برام نیاد! 


  • فریba

امروز تو مسیر برگشت، کنار حفاظ یه ساختمونی این گل  نحیف رو دیدم که یجورایی سر راه گذاشته بودنش! 

دلم سوخت همینطوری بمونه! 

با خودم اوردمش خونه و گذاشتم تو گلدون، شد این

امیدوارم کنار دوستاش بتونه زندگی خوبی رو شروع کنه :) 



پ.ن: 

به همسر میگم امروز که داشتم میومدم خونه سر راه ... حرفم رو قطع میکنه میگه سر راه یه پسره بود گل میفروخت!!!

میخندم و میگم نه نمیفروختند.. یه گل رو انداخته بودند بیرون .. 

میگه خب خدا رو شکر!!

میگم خب من اون گله رو برش داشتم اوردمش خونه! :/ 

من :)

همسر :|

گل سر راهی :**

  • فریba

اولین بار که باهاش صحبت کردم اخرش به جای تشکر گفت خدا برکتتون بده! 

وقتی هم پیام میده اخرش مینویسه خدا برکتتون بده. 

خیلی دعای قشنگیه .. 

مهندس ارشد یه شرکته که بر خلاف ظاهر غلط اندازش خیلی به خدا اعتقاد داره.. 

البته فقط به خدا! :) 

  • فریba

از پا قدم من بود که امروز تهران بارید هاااا 

قدرمو بدونید :)))))



  • فریba
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند