گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

بزرکترین اشتیاهی که من تو زندگیم مرتکب شدم انتظار داشتن بود!!! 

هر زمان و هر جا از هر کسی انتظار هر چیزی رو داشته باشی اونجا شکست خوردی! 

چون ادمها همیشه خودشون در اولویت اول زندگیشون هستند و اینکه توقع داشته باشیم یکجایی تو رو و نیاز تو رو اولویت قرار بدن توقع بیجاییه!

اینطوری که الان قریب به اتفاق ادمها تنهان و از مشکلات روحی رنج میبرن چون همه ماها داریم مثل هم عمل میکنیم. 

و بعد میگیم خب نباید چنین انتظاری داشته باشی!! 

اگر قرار باشه ادم همه جا خودش باشه که خدا اینهمه ادم رو کنار هم نمی افرید!

انگار ما و اطرافیانمون مثل در و دیوار هستیم که فقط باید کنار هم باشیم بدون هیچ انتظاری .. ! 

دوستی که موقع سختی و نیاز به دردت نخوره کلا به درد نمیخوره دیگه برای همون روزای شادی خوبه که اونجام هم تا دلت بخواد ادم هست دیگه  جای خالی کسی رو نمیبینی!
دوستی که وقت نداشته باشه دو کلمه باهات حرف بزنه! 
دو قدم باهات راه بیاد! 
دو ساعت برات وقت بذاره! 
یه گوشش رو بکنه در و یه گوشش رو بکنه دروازه ولی به هر جهت پای حرفهات بشینه!
خب حیف اسم دوست که بخوای رو این ادمها بذاری! 
واژه دوست واژه مقدسه نمیشه به این راحتی یدکش کشید!
خرابش نکنیم. 

:) 
  • فریba
اقای همسر اومده بود دنبالم از در خونه که بیرون رفتم یهو یه چهره اشنا دیدم که داره با همسر احوالپرسی میکنه!
همون دم در جا خوردم!
موندم برم نرم وایسم .. که یهو صدای بلند سلامش منو مجبور به تصمیم کرد. 
سلام کردم و حالشو پرسیدم .. اونم احوال بابا و مامان رو پرسید.. منم به سردی جواب دادم و زوری لبخند زدم و رفتم سمت ماشین .. پشت ماشین همسر ماشین دوستمو دیدم مسیرمو عوض کردم و رفتم سمت زهره و احوالپرسی در حالیکه فکرم جای دیگه بود..
دیدم از همسر خداحافظی کرد و رفت تو مغازه .. 
منم برگشتم و رفتم سوار ماشین بشم که دیدم از مغازه براپ دست تکون میده که بفرما بریم خونه .. 
مونده بودم! 
نه به اون شوری و شوری نه به این بی نمکی .. 
همسر گفت چرا اینجوری برخورد کردی!
گفتم واا چجوری برخورد کنم.. توقع داری قربون صدقه ش برم؟!
گفت حالا میون ادمها یکی پیدا شده از رفتار و کردارش پشیمون شده .. نزن تو ذوقش گناه داره .. خیلی تو فکر رفتم .. 
شب اومدم خونه برا خواهرم تعریف کردم .. اونم گفت اتفاقا پریشب تو احیا هم کلی منو تحویل گرفت و مدام پذیرایی کرد و مواظب بچه بود.. خندیدم و گفتم یادته شب محرم بهمون چای نداد 😁😁😐
گفت آره .. ولی دلم خیلی میسوزه براشون .. گناه دارن .. 
گفتم آره منم خیلی ناراحت شدم ... ولی آدم میمونه چکار کنه .. بعد اونهمه توهین و بی احترامی الان باید چه کرد .. 
دوباره گفتم خب اونیکه باید ببخشه من و تو نیستیم.. به نظرم حالا که پشیمون شدند ما نمک رو زخمشون نپاشیم بذاریم کمتر درد بکشن گناه دارن...
اما امان از جوانی و بی عقلی ... خدا همه رو به راه راست هدایت کنه!!
.
.
امشب این اتفاق باعث شد به خیلی از ادمهای زندگیم فکر کنم 
اونایی که خیلی تو زندگی بهشون مدیون هستم رو دعا کردم عاقبت به خیر بشن و تقدیرشون به بهترینها رقم بخوره.. 
و اونایی که نتونستم از ته دل ببخشم رو هم به یاد اوردم هر چند تعدادشون کمه اما دردشون عمیقه!
هنوز بعد سالها نتونستم ازشون بگذرم ... به زبان شاید اما اصل دله که باید ببخشه که خب هنوز نبخشیده😑
  • فریba

یه لیستی نوشتم از همه ادمهایی که میشناسم.. 

دوست و دشمن 

دور و نزدیک 

فامیل و غریبه 

به همشون امتیاز دادم .. امتیازهای مختلف.. 

تو یه سری هاشون بدون اینکه فکر کنم دادم 10 یعنی خیلیییییییی عاالی! و به یه سری ها دادم 2 .. 1..!! 

 عدد 10 هام زیاد بودند! به ظاهر خوب بود ولی در باطن حس میکردم زیادی خوش بینانه امتیاز دادم!! 

بهشون پیام دادم و کار جدیدم رو بهشون معرفی کردم  و ادرس کانال و گروه رو دادم ..

... 

از اون همه عدد 10 اگر چندتاشون به من تبریک گفته باشن و گفته باشن خیلی عالیه موفق باشی و جوین شده باشند خوبه...!؟؟ :) 


.

.

امتیازها رو از نو نوشتم!! :) 


  • فریba

یه دوستی دارم.. البته دوست که چه عرض کنم من زیادی روش حساب کرده بودم ولی وقتی فهمیدم از اوناییه که تو روت میخنده و از پشت خنجر میزنه دیگه فاصله م رو باهاش حفظ کردم 😉

چند وقت پیش که صحبت شرکتی که نمایندگی محصولاتش رو گرفتیم شد، یهو عین ...!! پابرهنه پرید وسط و گفت واااای خیلی بی کیفیتن! اصلا خوب نیست... من خیلی خرید ازشون دریغ از یه درصد اثر و تغییر! منم که خیلی دوست داشتم بزنم تو دهنش گفتم اتفاقا من تا از یه چیزی مطمین نشم سراغش نمیرم اعتبار و سرمایه بذارم!!!

خلاصه خدا رو شکر تو اون جمع کسی به حرفهاش گوش نداد و همه ازم پرسیدن چی هست و ایناا...

گذشت و یه هفته پیش یهو دیدم تو کانال محصولات اوریفلم اددم کرده!!

بلافاصله پیام داد سلام فریبا جووون چطوری عزیزززم خووبی 

من نمایندگی اوریفیلم گرفتم تو گروه اددت کردم دوست نداشتی لفت بده ولی محصولاتش خیلی خوبه و اله و بله و جیمبله!!!

عاقا هی رفتم بگم رووووت رو برررم هعی ی ی ی 

رفتم بگم عهههه اتفاقا من استفاده کردم خیلیییی افتضاح بودن و ... 😒😒


ولی بخاطر شخصیتی که تو کلاسامون بهمون یاد دادند بهش تبریک گفتم و گفتم در اولین فرصت میام حضوری محصولاتو رو میبینم اتفاقا به فلان و فلان کرم احتیاج دارم بهم معرفی کن 😏😏

خلاصه از اون روز هر روز پیام میده قربون صدقه میره!!!

عاقا خب یه ذره یواشتر رنگ عوض کنید آدم نفهمه خر حسابش کردید دور از جونم والا!!😁😁😁


  • فریba
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند