گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

دیروز با بچه ها تو پارک بودیم  نمیدونم چی شد یهو صحبت از جن و پری شد 
شکر خدا هممون پایه بودیم شروع کردیم به تعریف داستانهای مختلف 😄😄
من یهو یاد این داستان افتادم:
یادمه سال اخر کارشناسی خوابگاه بودیم. بچه های بلوک 1 شایعه کرده بودند بلوک 1 جن داره! اسمش کاوه است و بچه ها دیدنش و میاد وو اتاقشون و غذا میخوره و فلان ... 
ما هم که منشا این شایعه رو میشناختیم حسابی میخندیدیم.
یه شب تو اتاق نشسته بودیم حوالی ساعت 11 شب بود دیدم در اتاق رو زدند بانو پریسا منشا شایعه جن و پری دم در بود با من کار داشت. من و پریسا عضو کانونهای دانشگاه بودیم.
منو صدا کرد و گفت فرییا یه لحظه میای .. رفتم دم در و گعتم بفرما تو .. گفت ممنون واقعیتش یه کار خصوصی باهات داشتم گفتم اگر وقت داشته باشی یه سر بیای اتاقمون.
یکم تعارف معارف کردم و گفت من اتقمون تنهام بیای اونجا بهتره .. عاقا ما تا بریم اتاقش دلمون هزار راه رفت که پری چکار به من داره نکنه خواستگاری چیزی پیدا کرده (اون موقع همسر نداشتم خوووو 😆😆😆) خلاصه رفتم اتاقشون و دیدم وسط اتاق عین سفره شب یلدا کلی خوراکی و میوه و اجیل و اینا چیده و منتظر منه ... 😁
نشستم و یکم از این در اون در صحبت کردیم و بالاخره رفت سر اصل مطلب که آره واقعیتش فلانی از فلان دوستت خوشش اومده از من خواسته براش تحقیق کنم و من مطمین تر از تو پیدا نکردم گفتم دعوتت کنم یکم باهاش بیشتر اشنا بشم .. امر خیره و ..😑
یکم در مورد شخص مورد نظر صحبت کردیم و بحث کشید به چطوری اشنایی این دو تا و کانون و استاد و دانشگاه و .. نمیدونم چی شد که رفتیم سراغ کاوه!!! (جن خوابگاه 😁)
دیدم پریسا با آب و تاب داره از جن و پری میگه و کاوه رو توصیف میکنه که یه بچه جنه و اتفاقی دیدتش و الان باهاش رفت و امد داره میاد اتاقشون و اوووو ... 
منم که نمیتونستم جلو خندمو بگیرم سرم رو انداخته بودم پایین و حرفهاش رو تایید میکردم و به فکر سوژه ای بودم که میخواستم برم تو اتاق برای بچه ها تعریف کنم .. 
همینطوری تعریف در مورد جن ادامه داشت که یهو حس غریبی بهم دست داد و مجبور شدم سرم رو بگیرم بالا .. کهههههه......
.
.
واااای یا ابرفررررررض این دیگه کیهههههه 😨😨😨😨😨😨 
پریسا کووووو ...
وای خدا الان که دارم اینو مینویسم چشام از ترس پر اشک شده !!
سرم رو که اوردم بالا دیدم یکی دیگه رو بروم نشسته!! صدا صدای پریساس ولی یکی دیگه س!!
یا پیغمبر عجب غلطی کردم مسخرش کردم .. فکر کنم فهمید ... پریسا منو نخووووووور 😭😭😭
عاقا پری جنه داشت حرف میزد که من یهو پاشدم گفتم پری خیلی دیره من باید برم و نفهمیدم اون وقت شب (ساعت شده بود 3 نصف شب) جطوری خودمو رسوندم بلوک خودمون تو اون تاریکی... 
فقط یادمه دیگه جرات نمیکردم به پریسا نزدیک بشم همون از دور براش دست تکون میدادم 😅😅😅
الانم که بهش فکر میکنم قیافه پریسا یادم نیست ولی قیافه پری جن رو یادمه 😄😄

  • فریba

 

از دوستانی که اینجا رو میخونند کسی هست طراحی سایت بلد باشه عایا؟


  • فریba

اخرین امتحان دانشگاهی عمرم رو (البته تا فعلا) دادم رففففف

بعدش یه دو هفته رفتم تو کما 

هزار و یک فکر به سرم اومد 

به تمام سالهایی که درس خوندم و نتیجه ای که تا الان گرفتم..

به فرصتهایی که بخاطر درس بدست اوردم و بخاطر درس از دست دادم... 

به رویاها

به علاقه ها

به برنامه ها

کلی فکر کردم و نوشتم..

الان ذهنم پر از ایده س پر از فکره پر از برنامه س..

طراحی سایتم رو شروع کردم 

الان تو مرحله چیدمان محصولاتم 

بعد باید به فکر عکاسی باشم از محصولات 

بعد قرار داد با پشتیبانی محصولات

هنوز هزینه رو براورد نکردم جراتش هم ندارم نمیدونم چقدر سرمایه میخواد ولی خب ایده ایه که دارم و نمیخوام از دستش بدم.

به اسم سایتم فکر کردم و میرم عناوین مشابهش رو سرچ میکنم یوقت با سایت بدی تشابه اسمی پیدا نکنه  😆😆😆

الان مسئله خونه نمیذاره تمرکز کنم

ذهنم اشفته است

این هفته به کارم زیاد نرسیدم از هدفم موندم هر چند تا الان نصفشو رد کردم ولی هنوز نصفش مونده!!

این ماه میخوام به مرحله 3 برسم و باااید برسسسم✊✊✊


  • فریba
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۸ تیر ۹۷ ، ۰۱:۳۴
  • فریba

هفته پیش به صاحبونه زنگ زدیم که اقا نزدیک موعد تمدید اجاره س و ما (علیرغم میل باطنی مون) به دلیل شرایط وحشتناکی که الان برای همه در جریانه ناچاریم به تمدید کردن! 

ایشون هم گفت باشه بهتون خبر میدم که چقدر میخوام بکشم رو اجاره!! 

مروز زنگ زد و با کلی مقدمه چینی که عاقا خبر دارید که چقدر گرونه همه چی و چقدر دلار بالاست و چقدر اله و بله ، گفت من پول پیش نمیخوام و ولی اجاره 1700. یعنی یهو 450 کشید رو اجاره!!!! من نمیدونم بر اساس چه منطقی چنین حرفی زد.. ولی همسر هم خوب جوایش رو داد گفت بله وضعیت مملکت جوری شده که دیگه هر کی هرکاری دلش میخواد میکنه و کسی هم نمیتونه بگه چرا! 

ایشون هم گفت بله دیگه شما برید قیمتها رو ببینید متوجه میشید که اجاره خونه ها الان همینه و دیگه چاره ای نیست و شما بخوای جابجا بشی کلی پول کمیسیون باید بدی و جابجایی و خرابی وسایل خونه و خلاصه همون براتون در میاد! حالا باز تضمیم با شماست!

همسر هم گفت باشه حالا بهتون خبر میدیم. 

قطع کرد و گفت چه کنیم. گفتم بهش بگو غلط کردی که اجاره همه جا همینه .. مردک فلان و فلان .. یه دست اقلا رو سر خونه ت بکش بعد بیا اینقدر اجاره بخواه.. 

بهش بگو بیشتر از این رقمی که الان هستیم نمیتونیم شما اگر مستاجر خوب میخوای بمونیم اگر نه که چیزی که زیاده خونه!!! 

همسر هم اول سعی کرد من رو قانع کنه بهش گفتم امکان نداره این پول رو بابت این خونه بدم! با این پول میشه خونه بهتر گرفت .. مردک فلان فلان :))))

بعد زنگ زد و کفت عاقا راه نداره یکم تخفیف بدین ما تمدید کنیم؟ گفت چرا حالا شما چون خوب بودین و اینا من 50 بهتون تخفیف میدم :/// 

من از اونور داشتم میشنیدم خواستم داد بزنم مگه داری به کدا پول میدی حریص طماع فلان :)))

میدونید من از همون اول هم از صاحبخونه خوشم نیومد برای همین مدام بهش فحش میدادم که خیلی دندون گردی و پول پرسیتی و اینا ... 

خلاصه همسر گفت خیر ما نمیتوتیم و ایشون هم گفت که پول پیش تون اماده است دیگه پس دنبال خونه باشید. چون منم الان مشتری دارم برای خونه. گفتم عارههه بیاد خونه رو ببینه دستش میاد.. 


خلاصه ما هم سریع شال و کلاه کردیم پریدیم دنبال خونه . 

یکی دو تا خونه دیدیم اجاره شون همین بود و البته رهن بالاتر ولی دیگه خدایی می ارزید به پولی که داریم میدیم!!! 

دیگه منتظریم که فردا اوکی بدن ببینیم صاحبخونه حاضره یکم خونه رو نو نوار کنه یا نه .. 


ولی انصافا همه تفصیر ها رو نباید گردن دولت و مسئولین انداخت! 

بدبختی از گور خود ما مردم بلند میشه! 

خودمون دیگه به خودمون رحم نمیکنیم! 

طرف کلا 240 تومن تو ارزونی این خونه رو خریده میخواد کل پول خونه رو از تو اجاره ش در بیاره! بابا یه رحمی مروتی چیزی .. 

یکی هست کلا بساز بفروشه .. به میلیون میگه پول ادامس خرسی .. خب برادر دیگه 100 تومن 200 تومن برای تو پول نیست ولی برای امثال من تو ماه میتونه پول باشه! 

ولی رحم نداریم! 


دعا کنید هر چه زودتر بتونیم یه خونه خوب پیدا کنیم .. از پس اجاره ش بر بیایم .. بتونیم صاخبخونه بشیم .. 


من تو این ایام بیشتر از همیشه به اون بی مروتی که 100 میلیون پول ما رو تو چنگش گرفته عین خیالش هم نیست و ما نمیتونیم چیزی بهش بگیم فحششششش دااادممممممممممم دلم خنک میششششهههههه پاش بیفته دیگه تو این ایام میرم تو روش هم میگم یه رکعت نمازت قبول نیست ... پول سفر کربلا و حجت هم حروووومههههه .. حالا بیااااا :)))) 


  • فریba
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند