گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

کاش غیر از خدا یکی دیگه هم بود!

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۲۱ ب.ظ

دوست داشتم یکی بود الان با هم حرف میزدیم!

 

غروبی زنگ زدم با لیلا صحبت میکردم، کلی که حرف زدیم، بحثمون رفت تو انتخابات و داشتیم در مورد یکی یکی کاندیداها حرف میزدیم، زن دائیم از اونور داد میزنه تلفنا شنود میشه، حرف سیاسی نزنید!! به لیلا گفتم به مامانت بگو داریم به زبون خودمون حرف میزنیم، اونا هر چی هم گوش بدن نمیفهمن چی میگیم!! لیلا گفت میترسم بیشتر مشکوک شن صحبتهامون رو ضبط کنن بفرستن ترجمه کنن ببینن چی بین ما گذشته! گفتم آره تازه ممکنه بگن ما جاسوسای اسرائیلیم و داریم رد گم میکنیم، کلی سر این چرت و پرتها خندیدیم.

ولی گذشته از شوخی، یکی از بستگان که تو دوره جنگ بود، میگفت ما بچه های همشهری که تو یه گردان بودیم، بی سیم ها رو میدادن دست ماها، چون عراقیها نمیتونستن بفهمن ما چی میگیم بهم!!!! با حاله ها!! :))

  • فریba

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند