گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

Unknown

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ب.ظ

چشام از شدت خواب باز نمیشه!

یذره به مقاله ور رفتم اخر شبی! اصل کار رو مجدد موکول کردم به فردا!

سه تار تمرین کردم، اول درس این جلسه رو کار کردم و باز رفتم سراغ درس مرغ سحر! سعی کردم کل شعر رو بزنم تا بدونم چه نتهایی توش به کار رفته، به جز یکی دو تا از نتهای وسط، بقیه رو کار کردم قبلا و بلد بودم. دست و پا شکسته کل شعر رو یه دور زدم.

امروز عصر یه ساعتی رفتم بخوابم، دیدم گوشیم زنگ میخوره. یکی از دوستان!!! بود، جوابشو ندادم، دیدم بلافاصله تلفن سوئیت داره زنگ میخوره، پشت سرش صدا زد، فریباااااااا فریباااااااااا تلفن ن ن... منم خودم رو زدم به خواب!!

کمتر از یکساعت اون دوست گرام اومد خوابگاه و اومد بالا سرمو منو بیدار کرد! حوصلشون سر رفته بود تو خونه اومده بود منو ببینه!!! با اینکه زنگ زده بود و فهمیده بود من خوابم، اومده بود و دیده بود بازم من خواااابم ولی بازم کار خودشو کرد و منو بیدار کرد!!! آیییییییی حرصم گرفت، تازه عذرخواهی هم میکنه که ببخشید بیدارت کردم، میدونم تو ۵ شنبه جمعه هاتو استراحت میکنی چون تو هفته تمام وقت سر کاری!

 نمیدونم اینطور مواقع باید به این ادمها چی گفت!!

حالا بگین من خودخواه شدم! یساعت نمیتونم برای خودم باشم و استراحت کنم! باز خوبه جواب تلفنش رو ندادم وگرنه همون ۴۵ دقه خوابی هم که کردم رو از دست میدادم!

شب بخیر! 

  • فریba

نظرات  (۱)

آی زوووووووووووور داره. سیریشی بوده ها
پاسخ:
پاسخ:
خیلیییییییییییی!! یه چیزی تو مایه های خوزی!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند