تهران - مشهد - تهران!
حرف تازه ای ندارم!
طبق معمول خوابم میاد و خسته م و کارام زیاده و اینا.
این دانشجوی مهندس هم که کچل کرده منو با این پایان نامش! دو هفته دیگه میخواد وقت دفاع بگیره، هنوز دیتاهای پایان نامش هم کامل نیست!! هی هم زنگ میزنه میگه خب من چیکار کنم؟ کجا برم؟ چه گلی به سر بگیرم!؟
خانواده مادری رفتند مشهد! کاروان بانوانه! زنگ زدن به من که تو هم بیا بریم خوش میگذره و همه هستیم، ولی من جور نمیشد زمانم باهاشون. دارم در به در دنبال بلیط قطار برای چهارشنبه شب میگردم که رزرو کنم و دو روزه برم و بیام.
یاد اون سفر دو روزه به مشهد میفتم که با دوستم رفتیم تنم میلرزه از سرما! دنبال بلیط قطار کوپه ای هستم، اصلا نمیخوام با اتوبوسی برم. پدرمون درومد با اتوبوسی. باز رفتنی خوب بود! صندلی ها یکم جا داشت میشد خوابید، برگشتنی که حتی جای نشستن هم نبود چه رسد خواب، من که خودم رو راحت کردم از همون اول همش تو بغل دوستم خوابیدم، اون بیچاره نمیدونست چیکار کنه! به من چه! خواست منو نبره با خودش!!
والا!
بگذریم،
عرض کردم دنبال بلیط قطارم، این دفاتر خدمات مسافرتی هم که همشون 5 میبندند، موندم من کی از اینجا برم که بتونم تا 5 خودم رو به یکی از این دفاتر برسونم! اگه نتونم بلیطم رو جور کنم خیلی تو ذوقم میخوره!
کسی نزدیکش نیست این دفاتر برای من بلیط رزرو کنه؟ دعاش میکنم هاا.
- ۹۲/۰۹/۲۵
تو بغل کی خوابیدی نگفته بووووودیا!!!!
برو زود بگیر جا گیرت نمیاد!!!!!!!!!!
بابا همون از پارک وی که میریم تجریش همون ایستگاه بعد از رستوران لوکس طلایی یکی هست!!! برو یه ساعت مرخصی بگیر برو