گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

672 - درکه با طعم دو سیب!

شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ق.ظ

عرضم به حضورتون که

من پنج شنبه بعد از کلاس سه تار،

با وجود اینکه خیلی خیلی کار داشتم و حجمی از گزارشات نانوشته منتظر من بودند،

ولی تصمیم گرفتم به دوستان پیشنهاد بدم بریم کوه

لذا تماس گرفتم اول با راضیه

اونم پایه، اوکی اول رو داد،

زنگیدم به هاجر، ایشون طبق معمول با آمیتا جون سیر میکردند

پیپو گزینه آخر برای دعوت بود که اونم تهران نبود و رفته بود ولایت.

ولی من و راضیه دلسرد نشدیم و ساعت پنج و نیم میدون درکه قرار گذاشتیم و دو نفری پاشدیم رفتیم

خوشگذرونی.

هوا عالی

درکه عالی

حال ما عالی

اصلا همه چی دست به دست هم داده بود به ما خوش بگذره.

حدود یکساعت و نیمی پیاده روی کردیم به سمت بالا، تا رسیدیم به یه رستوران دنج و خلوت.

رفتیم یه قسمت از رستوران که فضاش جدا از بقیه بود و رو به کوه بود نشستیم،

یعنی مدیونید اگر فکر کنید ما قلیون سفارش دادیم هاااا!!! اونم دو سیب!!! مدیونید!!!

اصلا و ابدا!

یعنی اون آخرا دیگه من سرم گیج میرفت! میخواستم برم سفارش بعدی رو بگم بیارن؛ نزدیک بود بخورم زمین! :))))
دوستم میگه مجبور بودین توتون به این سنگینی سفارش بدین!!! هر کی ندونه فکر میکنه شما ها سالهاست

اینکاره اید! میخندم و میگم مگه نیستیم!!!

بعد یه چای نبات لیوانی داااغ تو اون خنکای هوای درکه...

ساعت هشت و نیم هوا کاملا تاریک شده بود، از طرفی دلمون میخواست بمونیم و از طرفی هم تنها بودیم و نمیشد دیرتر از این تو کوه بگردیم برای خودمون!

لذا پیاده، از درکه تا خود پمپ بنزین ولنجک گز کردیم...

با راضیه از هر دری سخن گفتیم، اونجا به یاد دوستان بودیم و خواستیم بهشون زنگ بزنیم که گوشیا آنتن نمیداد..

یه تصمیمی که با راضیه گرفتیم و برای هاجر هم ملزم الاجراست این بود که حداقل هر دو هفته یه بار بیایم درکه! فقط هم درکه! توچال و دربند هم نه!

 

**خدای خوبم رو به خاطر این خوبی هایی که به من داده شکر میکنم: دوستان خوب، روزهای خوب، شبهای آرام و ...

 

پی نوشت:

این  هم آداب قلیون کشیدن برای ناکار بلدها!! :)))))

 

  • فریba

نظرات  (۴)

دو روز دیگه به حال خودتون بذارمتون لابد میخواین چیزای دیگه ام بکشین؟!!

پاسخ:
پاسخ:
چیزای دیگه!؟ مثل چی؟ نقاشی؟

مراقب باشین تو این سن و سال ریه هاتون، دندوناتون، بدنتون کشش نداره والاایشالا دفعه بعد منم میام

پاسخ:
پاسخ:
اره خب یذره برای شروع این چیزا سنمون کمه!! ولی خب وقتی برای جوونا تفریح دیگه ای نیست مجبوریم دیگه.
شما میتونی بافتنی ات رو بیاری اونجا سرگرم بشی عزیزم!




همیشه از قلیون بدم میومده، هم از خودش هم از ژستش!

پاسخ:
پاسخ:
با خاک کوچه یکیمون کردی که نوشین!

خیلی کوچیکتیم. همچین قصدی نبود آبجی. نظر شخصی بود شرمنده

پاسخ:
پاسخ:
شما بزرگوارید.
همین نظرات شخصی هست که ما رو مورد عنایت قرار میده.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند