گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

1262 - حسودی :)))

سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ۰۱:۳۰ ق.ظ

انقد این سه روز دلواپس مدیر جان هستم که دیگه صدای همسر هم درومده که چخبره بابا انقد نگرانشی؟!؟ 

میگم چیه خب مدیرمه اینده کاریم دست اونه خب!! الان 3 روزه نیست همه کارام عقبه!

میگه عهههه 

منم میرم سفر همینقد نگرانی؟ هی رابراه اسمس و زنگ..!؟

گفتم اخه من کجا رابراه بهش زنگ زدم یبار زنگ زدم جواب نداد پیام دادم .... الکی چرا شلوغش میکنی؟

 

 

باز میگم 

هاااا چیه حسودیت میاد؟؟ من انقد هواشو دارم؟؟ تازه کلی هم سوغاتی براش اوردم دو روز دیر بیاد خراب میشه همش :)) 

میگه حسووودی ؟؟؟ کییییییی؟ من؟؟؟ به کی؟؟؟ مدیر تو؟؟؟ 

اون باید حسودیش بشه نه من! :))))) 

 

 

 

ولی جدی یه مدت انقد تو خونه مدیر حان مدیر جان کرده بودم انصافا همسر حساس شده بود!! یجایی غبر مستقیم خیالشو راحت کردم که مدیر و تخت پادشاهی و همه ثروتش که هیچ... همه دنیا رو بهم بدن تو رو به کسی نمیدم خیالت تخت ت ت ت ت ت ت ت :**** 

 

انصافا همسر باظرفیت مثل اقای شوهر ما کم پیدا میشه و فکر کنم اصلا نیست!! یعنی مدیر من چپ میره راست میاد میگه فریبا خانم دمت گرم با این همسر خیلی عاقاست قدر بدون .. منم عصبی میشم میگم رئیسسسسسسسسس  اون باید قدر بدونه نه من :)))))))))))

 

 

  • فریba

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند