عصری داشتم به این فکر میکردم که چرا از دیروز ظهر تا الان هیچ اسمسی برای من نیومده!!! و داشتم میرفتم غصه بخورم که هیشکی منو دوست نداره و کسی به فکر من نیست و اینا که یهو صدای گوشیم درومد : اسمسسسس
و اما چی بود این اسمسسسس:
"آب گوجه گیری با دستگاه پیشرفته، میدان معلم شهرمون مغازه ی فلانی!!!!"
دوستان خانه دار اگه خواستید ادرس بدم برید! من تایید میکنم کارشون رو!
حالا که صحبت از اسمس شد یه چیزی تعریف کنم:
چند وقت پیش که خونه بودم، دم غروب دیدم یکی از دوستان بسیار قدیم که یکی دو سالی بود ازش خبر نداشتم اسمس داده و جویای احوال ما شده! بسی شاد گشتیم و پرسیدیم از اینورااا!!؟؟
گفت که ما همیشه به یاد شما هستیم ولی میگیم سرتون شلوغه مزاحمتون نشیم! در این بازه که ایشون این اسمس رو نوشت و برا من فرستاد من داشتم وروجک خواهرم رو میبردم شهربازی این بود که با نیم ساعت تاخیر جوابش رو دادم. تو این فرصت مجدد اسمس فرمودن که دیدید سرتون شلوغه و ما رو تحویل نمیگیرید!!
منم گفتم دیگه چیکار کنم! سرم شلوغه بچه داریه!! من نمیدونم از کجای این حرف من این برداشت رو کرد که فورا اسمس داد:
شوووخی میکنی ی!؟؟ تو کی عروسی کردی ی؟؟ چرا خبر ندادی ی!؟ ترسیدی شیرینی بدی ی!؟
منم که فرصت رو مناسب سر کار گذاشتن دیدم جواب دادم:
تقریبا دوسالی میشه!! شیرینی شما هم محفوظه و ...
خدا رو شکر خیلی پی جوی مشخصات همسر و جنسیت و اسم و رسم فرزندم نشد!! و با آرزوی خوشبختی برای من و همسرم و تنی سالم برای "کوچولووووم م!!!" خداحافظی کرد!!
بنده خدا هنوز فکر میکنه من شوهر و بچه دارم! اگر کسی دیدش از توهم درش بیاره، من خنده م تموم شد دیگه!!