خوبی یه اتاق یه نفره اینه که هر گندی بزنی فقط خودت ازش خبر داری و خودت باید جمعش کنی و مجبور نیستی غرغر بقیه رو بشنوی!
منم اینجا یه نفرم! برای خودم.
دیشب پارچ آب رو پر کردم و گذاشتم پائین تختم که نصف شب هر وقت تشنه م شد دم دستم باشه چون در غیر اینصورت تنبلیم میشد تا اشپزخونه برم، دمدمای صبح بود که بیدار شدم، پام خورد بهش کل پارچ خالی شد کف اتاق!!!! حالا من بودم و یه پارچ خالی و یه روفرشی خیسسس!
امکان این که روفرشی رو از زیر تخت جمع کنم و ببرم بندازم تو حیاط نبود، فرض هم بگیریم که بود! فرش زیرش رو چیکار میکردم! این بود که رفتم یه تشت اوردم و گذاشتم زیر ناحیه خیس شده روفرشی! گفتم تا صبح هم خودش هوا میخوره و هم فرش زیرش، خوشحال بودم از اینکه کسی نیست که بیاد بگه این چه وضعیه و این چرا اینطوری شده و چرا خیسه و بو نم میاد و .... !!
مریم وقتی فهمید اینجا تنها زندگی میکنم، شدیدا منو از این وضعیت برحذر داشت و گفت: حتما یکیو پیدا کن بیاد پیشت، یه مدت بگذره به این تنهایی عادت میکنی و جوری میشه که اصلا حوصله کسی رو نداری و نمیتونی نفر دومی رو تحمل کنی!
به این حرفش فکر کردم، ولی دیدم خیلی هم بد نیست تنها بودن، خیلی هم خوبه اتفاقا!! ولی با این حرفش موافقم که یه مدت بگذره دیگه حوصله کسی رو نداری! مثلا دیشب که راضیه اومد پیشم، اصلاااا نمیتونستم تحمل کنم! هی میخواستم زودتر بره! :)
فعلا که از این وضعیت راضی م و اصلا هم قصدی برای تغییرش ندارم! تا بعد اگر سخت شد یکاریش میکنم!