932 - این روزها چه گذشت!
1.
خیلی روزهای پر فشار و پر استرسی بود.
همش در حال بدو بدو و کل کل بودیم.
از اینور به اونور از این گروه به اون گروه از این کانال به اون کانال از این ستاد به اون ستاد
حرفهای تکراری میشنیدم .. برجام، انرژی هسته ای، تورم، سند 2030، و عین اسفند رو آتیش جز جز میزدم که یه جوری بتونم بگم نههههههههههه این اونی نیست که شما فکر میکنید! نه اینطوری نیست! نه برو اینو بخون! نه ببین اینو ببین! نه نه ...
تموم شد..
نفس راحنی کشیدم..
30 اردیبهشت راحت خوابیدم تا فردا ظهرش!!!!!
2.
دیروز دعوت شدیم به همایش فعالین ستادهای انتخاباتی دکتر روحانی!
وووااااوووو
دیدن رییس جمهور و معاون اول محبوبش از نزدیک برام خیلی جذابیت داشت..
دم در موبایل و دوربینا رو ازمون گرفتن.. تو دلم موند.. هر چند تونستم چند تا عکس بگیرم با گوشی یواشکی بچه ها ولی نچسبید بهم!
میرزا اقا رو هم از نزدیک دیدم و کلی قربون صدقه چهره مظلوم رنجدیده ش رفتم..
3.
دیروز سوم خرداد بود...
ازادی خرمشهر..
من با اهنگ ممد نبودی خیلی خاطره دارم.. حس خیلی خوبی بهش داشتم تا دیروز!
تا دیروز که فهمیدم شهدای جهان آرا نه 3 نفر بلکه 4 نفرن!
یک شهید هم در این نظام دادن!
یک پسرشون (حسن) اول انقلاب اعدام میشه .. یه پزشک ... ممد نبودی ببینی داداشتو بعد 7 سال حبس اعدام کردند!!!!!
پدرش تو مصاحبه ش گفته بود التماس میکردم که پسرم رو ببخشید.. ما 3 تا شهید برای انقلاب و کشور دادیم این یکی رو به ما ببخشید...
دیگه دوست ندارم شعر ممد نبودی رو گوش کنم و باهاش همخونی کنم..
4.
این ترممون تموم شد.
امتحانا هم نزدیکه
هیچی درس نخوندم این ترم به معنای واقعی هیچی نخوندم!
خدا بخیر بگذرونه شرش کم شه! :/
این کلید رو من از سال 92 که تو ستاد بودیم داشتم تا دیروز که جلو در وزارت کشور گمش کردم . :/
- ۹۶/۰۳/۰۴