گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

کلی حرف دارم برای گفتن!

ولی دستم به نوشتن نمیره،

از روزهای آشنایی مون، از حرفهامون، از حس هامون،

از نامزدی، از عقد،

از دوران مجری، از متاهل شدن،

 از حس مشترک شدن مسیر زندگی، از حس همسر بودن،

از این روزها، از اون روزها...!

 

همه میپرسن الان که متاهلی چه حسی داری!؟

وقتی بهش فکر میکنم نمیدونم بگم چه حسی دارم! یه چند تا حس با هم که نمیتونی مزه هیچکدومشون رو غالب بدونی! قاطیه فعلا!!

 

تنبل شدم!

خیلی وقته نمینویسم و این خوب نیست!

 

باید فرصت کنم خیلی چیزها رو خیلی حرفها رو خیلی خاطرات رو ثبت کنم.

 

 

این روزها با وجود تمام نگرانی ها و استرس هاش،

ولی روزهای قشنگیه...

دوستش دارم.

:)

 

 

  • فریba

..

.

.

.

روز آغاز یک زندگی مشترک... 


1394/05/22 


:)




  • فریba

22  مرداد 1394 .... 

.

.

.

.

 ..... 



  • فریba

در به در دنبال لباسم!!! 


کجا برم!؟؟ 

 

چی بخرم؟!!



  • فریba

دینگ دینگ 

پیام واتس آپ گروه سفیران. 

"بچه ها متاسفانه باخبر شدیم شهرزاد عزیزمون دومین برادرش رو از دست داد .. مراسم ختم امروز ساعت .... "

یخ کردم! 

دوباره پیام رو خوندم!

سه باره پیام رو خوندم!

باورم نمیشد! 

داداش شهرزاد؟ دوباره؟؟ یه داغ دیگه؟ تازه شده دو سال که یه برادرش رو از دست داد... الان نوبت یه برادر دیگه ش شد؟ چی شد اصلا؟؟ چجوری؟؟؟ داداشش جوون بود خیلی... 

زنگ زدم به بچه ها ... کسی نمیدونست چی شده! 

فقط میگفتن ما هم شنیدیم که داداشش فوت کرده ... شهرزاد در عرض دو سال هر دو برادرش رو از دست داد!

مهران اردیبهشت 92 تو یه تصادف مرگ مغزی شد و اعضای بدنش اهدا شد، مهران رو احتمالا بشناسید! موضوع اهدای عضو مهران یه قسمت از ماه عسل بود ... و الان برادرش... 


خودمون رو رسوندیم بهشت زهرا... فضای سنگینی بود...

نمیشد حتی تسلیت گفت...

بگیم چی؟ تو تمام راه داشتم به این فکر میکردم که شهرزاد رو ببینم چی بهش بگم!؟ تسلیت میگم؟ خودمو تو غمت شریک میدونم؟ خدا صبر بده؟ امتحان الهیه؟ 

مسخره بود تمام واژه ها! 


سکوت کردم، فقط شهرزاد رو بغل میکردم تا کمی از غم خودم کم بشه!! 


چی میشه گفت به مادری که در عرض دو سال دو پسر عزیزش رو از دست میده!؟ 

چی میشه گفت به پدری که تو دو سال دو بار داغ فرزند دید اون هم دو پسر رشیدش رو ... 

چی میشه گفت به شهرزاد نازنین که الان شده تک فرزند خانواده!! 


چی میشه گفت به این.... حکمت الهی؟ تقدیر؟؟ قسمت؟؟ .. چی؟؟ .. 


خدایا خودت به پدر و مادرش صبر بده ... خدایا خودت صبر بده... 






  • فریba

کم کم دارم وارد چهارمین ماه میشم! 

استرسها داره جای خودش رو به یک آرامش نسبی میده! 

نگرانی ها کمتر نشدند! ولی منطقی تر شدند و در جست و جوی راهکار!

....

دارم خودم رو برای یک تغییر مهم تو زندگیم آماده میکنم!

یک تغییر قشنگ ولی پر از مسئولیت و نگرانی و استرس و .... !! 

....

به موقعش مطالب رمز دار رو تکمیل میکنم و بعد از اون یا رمز رو برمیدارم و یا رمز رو اطلاع میدم به دوستان! 


براتون روزهای خوب رو ارزو میکنم، شما هم همینکار رو بکنید! :))



  • فریba
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند