گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

1179 - عقد یهویی :)

يكشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۱۷ ق.ظ

اینو که نوشتم رفتم به البوم عکسهای عقد سر زدم :) 

بر عکس خیلیا که میگن صد بار عکسهای عقد و عروسیشون رو نگاه میکنند من زیاد علاقه ای ندارم بهشون نمیدونم جرا. 

شاید بخاطر اینکه خودم عکاس نبودم :)))))) 

این شبی که عکسهاش رو میذارم مثلا قرار بود شب خواستگاری رسمی باشه. 

یک بخشی از مراسم عقد و عروسی که من خیلی خیلی حرص خوردم این بود که اتفاقات و برنامه ها جوری پیش میرفت که اصلا قرار نبود تو برنامه باشه!!! و من یجوریایی تو عمل انجام شده قرار میگرفتم. 


ما همه صحبتهامون رو از قبل کرده بودیم و قرار بود اقای همسر اون شب با خانواده بصورت رسمی بیان خونه ما برای تعیین روز عقد و مهریه و ... 

ما خودمون بودیم و مهمون خاصی دعوت نکرده بودیم و ولی دیدیم خانواده همسر اومدن و عاقد هم باهاشونه!!! 

من تو اشپزخونه بودم که یهو خاله م انگار جن دیده باشه اومد گفت فریبا عاقد هم اوردند! 

من رو میگی میخواستم جیغ بزنم که عاقد برای چی... بعد گفتن که شاید برای اینکه اینجا صحبتها رسما ثبت بشه و دیگه فردا برای عقد دردسر نباشه و اینا زودتر کارا انجام بگیره مثلا!!!!!!!

ولی دیدم خیر مادر همسر اومدن که من دوست ندارم عقد تو محیط شلوغ باشه برای همین عافد اوردیم که امشب عقد کنیم دیگه فردا هم تو مراسم یه عقد سوری بگیرید. ما هم بیخبر!!!! 

حالا باز من امپرم زده بالا که اینهمه فردا شب مهمون دعوت کردیم پس برا چی! 

که دیگه گفتن ابروریزی راه ننداز دیگه کاریه که شده!!!! 

اینجوری بود که خواهرام و خاله هام سریع چسبیدن سفره عقد کوچولو درست کردن و مامان هم زنگ زد به چند تا از بزرگای دم دست فامیل که پاشین بیاین و خب به همشون که نمیرسید زنگ بزنه و بعدا شاکی شدن که چرا ما نبودیم!!! 

و اینجوری شد که یهویی ما عقد کردیم!!!!!!!!!!!! 


  • فریba

نظرات  (۲)

می‌فهمم مواجه شدن با این پیشنهاد عقد یهویی خیلی استرس آوره و اینا، ولی بازم سفره‌ی عقد کوچولوی شما، از سفره‌ی عقد من که پدرِ نامزد سابقم شخصا رفته بود پسندیده بود و خودش هم آورده بود چیده بود خیلی قشنگ تره:))))

+ فکر می کنم همون سفره عقدی رو آورده بود که خودش در جوونی آرزوش رو داشت.در همین حد قدیمی و داغووووون!
پاسخ:
خانواده همسر من هم کم رو اعصاب نبودند! ما اینهمه هزینه کردیم برای جشن عقد ولی همه چی سوری شد رسما. 
نه از این مراسم ساده دل خوشی داشتم و نه از اون مراسم سوری پر هزینه :/ 

من نمیدونم چرا اینا تو مسایلی که بهشون هیچ ربطی نداره باید انقدر دخالت کنند اخه! 
سفره عقد رو مگه آخه مرد باید انتخاب کنه!؟؟؟ اونم پدر همسر تازه نه خودش!!!!!!!!!

به قول تو شاید تو دلش مونده بوده گفته بذار بالاخره یجایی سلیقه خودمو اعمال کنم :))))))))
  • همطاف یلنیـــز
  • سلام سلام
    به نظرم در آن موقعیت منم ترجیحا جیغ می‌کشیدم ولی
    .
    خداییش عقد خاص شد ها. عاقد اختصاصی :))
    خوشمان آمد. 
    پاسخ:
    سلام سلام صد تا سلام 
    عاقا طرفای ما همه عاقدها اختصاصی میرن خونه عروس :)) 
    ولی با جیغ موافقم من رو هم خاله هام نذاشتن وگرنه جیغه رو زده بودم :))))))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    بانك اهداكنندگان غير خويشاوند