گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۳ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

یکی نیس بگه:

تو که همینطوری عادیش اشکت دم مشکته!

سه روزم که هس نشستی تو این اتاق بیرون نرفتی!

پایان نامه لعنتیت هم که تمومی نداره هر چی بهش ور میری!

جمعه هم که به خودی خود دلگیر و اینا هسسس

خبر فوت دکتر گنجی رو هم که شنیدی

دیگه مرض داری میشینی آهنگ مسافر چنگیز حبیبیان  رو گووووش میدی ی !؟؟

پاشو برو بکپ دیگه سحر بیدار نمیشی ی

اه ه

 

  • فریba

روحش شاد...

 

 

  • فریba
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۳۰ تیر ۹۱ ، ۰۸:۱۷
  • فریba

آرش: ستاره ی پاپ ایران!

جنیفر لوپز: ستاره بزرگ هالیوود!

یاس: سلطان رپ ایران!

إمینم: رپر معروف دنیاا


رو هم ریختند ببین چی خوندن!!

آدم چی بگه ه!

دانلود کن،

دانلود کن گوش بده و به خودت امیدوار شو!


دسا بالا دسا بالا گووگووولی!!!!!

 


 


  • فریba

داشتم تو وسایلم دنبال کارت گارانتی لپ تاپم میگشتم، بگو چی پیدا کردم م

دفترچه خاطرات مربوط به سال ۸۴-۸۵!!!!

یااادش بخیررر، یه دفترچه یادداشت کوچولوئه که تو همایش کانونهای فرهنگی بهم دادن و من برگ برگش رو پر کردم از خاطرات اون سال

یادمه دو تا بودند ولی اون یکیش رو کجا گذاشتم نمیدونم!!

بعضی صفحاتش رو خوندم، دلم تنگ شد حسسسابی

یاد اون روزا بخیر، چقدر قشنگ بودند حاضرم همه چیمو بدم دوباره برگردم همون روزا...

به مرور زمان خاطرات اون روزا رو هم با رفرنس!!! براتون میذارم..

راستی شما نمیدونین کارت گارانتی لپم رو کجا گذاشتم!!؟؟

 

  • فریba

عصری داشتم به این فکر میکردم که چرا از دیروز ظهر تا الان هیچ اسمسی برای من نیومده!!! و داشتم میرفتم غصه بخورم که هیشکی منو دوست نداره و کسی به فکر من نیست و اینا که یهو صدای گوشیم درومد : اسمسسسس

و اما چی بود این اسمسسسس:

"آب گوجه گیری با دستگاه پیشرفته، میدان معلم شهرمون مغازه ی فلانی!!!!"  

دوستان خانه دار اگه خواستید ادرس بدم برید! من تایید میکنم کارشون رو!


حالا که صحبت از اسمس شد یه چیزی تعریف کنم:

چند وقت پیش که خونه بودم، دم غروب دیدم یکی از دوستان بسیار قدیم که یکی دو سالی بود ازش خبر نداشتم اسمس داده و جویای احوال ما شده! بسی شاد گشتیم و پرسیدیم از اینورااا!!؟؟

گفت که ما همیشه به یاد شما هستیم ولی میگیم سرتون شلوغه مزاحمتون نشیم! در این بازه که ایشون این اسمس رو نوشت و برا من فرستاد من داشتم وروجک خواهرم رو میبردم شهربازی این بود که با نیم ساعت تاخیر جوابش رو دادم. تو این فرصت مجدد اسمس فرمودن که دیدید سرتون شلوغه و ما رو تحویل نمیگیرید!!

منم گفتم دیگه چیکار کنم! سرم شلوغه بچه داریه!! من نمیدونم از کجای این حرف من این برداشت رو کرد که فورا اسمس داد:

شوووخی میکنی ی!؟؟ تو کی عروسی کردی ی؟؟ چرا خبر ندادی ی!؟ ترسیدی شیرینی بدی ی!؟

منم که فرصت رو مناسب سر کار گذاشتن دیدم جواب دادم:

تقریبا دوسالی میشه!! شیرینی شما هم محفوظه و ...

خدا رو شکر خیلی پی جوی مشخصات همسر و جنسیت و اسم و رسم فرزندم نشد!! و با آرزوی خوشبختی برای من و همسرم و تنی سالم برای "کوچولووووم م!!!" خداحافظی کرد!!

بنده خدا هنوز فکر میکنه من شوهر و بچه دارم! اگر کسی دیدش از توهم درش بیاره، من خنده م تموم شد دیگه!!

 

  • فریba

اینو امروز یجایی خوندم، قشنگ بود گفت شمام بخونید:

آدمایی هستند که

هر وقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم...

وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده،

راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن تا اون حیوونکی نپره...

اگه تو سرمای زمستون یخ هم بزنن، دستتو ول نمیکنن بذارن تو جیبشون...

آدمهایی که از بغل کردن بیشتر آرامش میگیرن تا از چیز دیگه

همونایی که حاضرن برات هر کاری بکنن

اینا فرشتن...

اگه این ادمها دور و برتون هستن،  اذیتشون نکنین... تنهاشون نذارین... داغون میشن....

اینا همونایی هستند که دنیا رو برات زیباتر کردن... پس مواظبشون باشین!

 


پ.ن: با شماست!! اینقد منو اذیت نکنید!

 


 

  • فریba

چند وقت پیش داشتم از نزدیکای صادقیه رد میشدم،

یه تابلو دیدم نوشته بود کلینیک خیریه دکتر صفائیان/ پدرخوانده لاله و لادن!

لاله و لادن رو یادتون میاد؟ من خیلی خوب یادمه خیلی خووب

امسال نهمین سال درگذشت لاله و لادنه، همین روزا بود، خوب یادمه که تلویزیون لحظه به لحظه گزارش عملشون رو میداد... چقدر گریه کردم وقتی شنیدم لاله مرد و بدتر یه ساعت بعدش که لادن هم...

امروز با دیدن مجدد اون تابلوئه اومدم سراغ نت و سرچ کردم در موردشون،

یادمه همون روزها هم میگفتن که لاله و لادن میدونن که یکیشون حتما خواهد مرد و شانس زنده موندن اون یکی خیلی کمه ولی با این وجود قبول کردند عمل بشن، این یه جورایی مثل خودکشی میمونه و شاید هم ایثار!

خیلی حرف تو ذهنم بودااا ولی الان نمیدونم چی بگم!




روحشون شاد...


  • فریba

ساعت نزدیک ۶ صبه! خجالت بکشید که هنوز خابید!

میدونی چی دلم میخاد؟

اینکه یه فلاسک چای دم کنم، وردارم برم، سر راه برم عبدالله زاده یه نون بربری دااااغ بگیرم و از سوپری بغلیش یه بسته خااامه و خرما. برم بشینم وسط چمنای خیس و خنک پارک لاله ه... 

میدونی چرا نمیرم؟ چون یه چیزی جاش خالیه این وسط!!

یه هم سفره ه، کسی که همچین سر صب ببینیش انرژی بگیری ی، ذوق کنی، اصلا کسی که حاظر باشی به خاطرش از خوابت بزنی و کله سحر بری پارک لاله!

کسی نیسسسست؟؟

خااابیدددد خااااااب

 الان همتون میتونستید هم سفره ی من باشید!

بیااا خورشید هم درومد!

خب دل بکن از اون بالشت و پتو دیگه!

 

 

  • فریba

آقا این لپ تاپ ما درست بشو نیست انگار، آخرش مجبور میشم ویندوز عوض کنم و قید تماااام عکس و فیلم و آهنگهامو بزنم...

هی ی ی

دلم برای آرشیو موسیقیم تنگ میششه، چقدرر آهنگ داشتم توش... چقدر خااااطره ه... عکسهای خوابگاه رو بگووو..... اوه اوه

 

خب

الان ساعت نزدیک سه و نیم و من همچنااان میبینین که!! یاد حرف مصوم افتادم که میگفت پستهای فریبا همه سه و چهار صبن!!

خب چیکار کنم، به این آرامش شب ب خووو گرفته ام م م عجییییب،

فکرشو بکن!

 تو و یه موسیقی لایت و شب و سکووت و آرامش و .... حیف که این پایان نامه گند زده به همممش این شبا!

تصمیم گرفتم ببندم در این پایان نامه لعنتی رو امششب ب (عمرن ن ن، در و پیکر داره این اصلن مگه!!)

 

با تشکر از واحد سرپرستی خوابگاه که سیستمشان را تمااام و کمااال در اختیااار بنده قرار دادند!

 

فاطمه کیک کنجدی میخوری؟

 

 

  • فریba

اعصاب ندااااارم م

نحسی این پایان نامه لعنتی تموومی نداره ه ه

خودش کم بود ویروسش گرفت به لپ تاپم!!

اونم دم دفااااعی ی

همه زندگیم توووشه ه

چیکااار کنم م م

پایااان نااامم دیتاهاااااام م عکساااااام فیلمااااام نرم افزارااااام م

  • فریba

۱.امروز رفتم سازمان جغرافیایی، هلک هلک تو گرمااا پاشدم رفتم اونجا،

راهم ندادن تو! گفتن باید چادر داشته باشی! من که دیگه نمیرم اونورا، شما خاستید برید در جریان باشید!


۲.

اتوبوسه نوشته روش هفت تیر- پایانه شهید افشار! تو ایستگاه شهید افشار واستاده! سوار میشی میبردت نو بنیاد!! البته من تا پایان مسیر همراهیشون نکردم و سر بزرگراه صدر فکر کنم پیاده شدم!!


۳.

قبل از دفاع داریم فارغ التحصیل میشیم به سلامتی!!

فردا ساعت هفت و نیم صبح ح ح!!

تشریف بیارید هممگی ی

به صرف ناهااار و پذیرایی ی

 

پ.ن برای ۳ :فردا جشن فارغ التحصیلیه همه ی دانشجوهائیه که در طول سال جاری فارغ شده و یا خواهند شد!!

چون فارغ راسکی نشدم خیلی ذوق ندارم براش، ولی عطی داره ذوق مرگ میشه!! نمیدونم چرا! آخی بچه م!

 

  • فریba
۱.

یه پ نه پ وااقعی!!

میگم یادم رف واکس بگیرم، میگه واسه کفشت ت!؟؟؟

پ نه پ واسه ....!!!


۲.

یادمه یه زمانی از خیابونی جایی رد میشدم و از رو به روم پلیس میومد، آروم میشدم و احساس امنیت میکردم.

ولی الان، از دو فرسخی پلیس میبینم وحشت میکنم !!

والا!


۳.

یه فرصت میخوام یکم به خودم برسم!!

برنامه ریزی کنم ببینم چند سال دیگه نوبت خودم میشه!!

 

  • فریba
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند