گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۳ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

دیشب .... یعنی دمدمای صبح!

داشتیم با بچه ها تو وایبر مشاعره میکردیم.

جمع خوبی بود... یجا رسیدیم به یه بیتی که آخرش "نون" بود... یکی برگشت گفت آقا نون بده! 

طرفی که نوبتش بود پرسید ساده بدم یا خشخاشی؟

جواب گرفت خشخاشی! سنگک هم باشه!

طرف هم سر ذوق بود و یه بیت شعر گفت در وصف نان سنگک!

منم همون موقع یه بیتی به ذهنم رسید در مورد نون و گفتم!

همین شد که چشمه های ذوقمون جوشید و ابیاتی در وصف نانوایی و شاطر و نون و سنگک سرودیم.

البته فقط سه نفرمون در این سرایش مشارکت میکردیم و بقیه از بداهه سرایی عاجز بودند و فقط تشویق میکردند.

انصافا هم ابیات قشنگی از خودمون در آوردیم.

حیف الان دارم با موبایل اپ میکنم، در اولین فرصت سروده هامون رو میگذارم فیض ببرید.:)

در ادامه مطلب میتونید سنگک نوشته های ما رو بخونید! :))

 

  • فریba

افتتاح نمایشگاه به روز یکشنبه موکول شد. 

و این یعنی من یک روز بیشتر وقت دارم کارها رو آماده کنم. 

دو تا از گروه ها به یاری من شتافتند و دو تا پوستر تر و تمیز تحویلم دادند. 

ولی طراحی استند و کارت و 4 تا پوستر دیگه با خودمه. کمابیش ادماده است ولی نمیتونم بگم کامل. ریزه کاری زیاد داره. خیلی زیاد. کاش حداقل یکی از این بچه ها به من کمک کرد. تو روح همشون!

چقدر بده که کل مسئولیت نمایشگاه رو به من واگذار کردند، امروز هم که من رو رسما به وزارت معرفی کردند، پس فردا هر اتفاقی بیفته و کم و زیاد من باید جواب بدم. 


ذهنم درگیر و خسته ست. 

شدیدا به یه ادم خلاق برای طراحی نیازمندم که شکر خدا نیست کسی!!


نسبت به دیروز استرس و نگرانیم کمتر شده ولی هنوز فکرم درگیره!

چقدر بده انتظار.. چقدر بده.. 


چقدر بده رعایت یکسری ادابی که بهشون اعتقاد نداری! 


چقدر بده تحمل این روزها! 




اینم یه آهنگ ناز از دلکش (امید جانم ز سفر باز آمد) تقدیم به همه شما خوبان. 

آخر هفته خوبی داشته باشید. 

من رو هم خیلی دعا کنید!!


  • فریba

خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست

گشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست

مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند

زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست

ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود

نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست

مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد

ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست

چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن

که عهد با سر زلف گره گشای تو بست

تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال

خطا نگر که دل امید در وفای تو بست

ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت

به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست




در ارتباط با پست 776. 


  • فریba

من و مدیرم داریم در مورد استند نمایشگاه صحبت میکنیم و طرح هایی که میشه داد رو بررسی میکنیم. 

میگم:

بهتره استند رو ساده طراحی کنیم، استند نمایشگاه قبلی یه تصویر کره زمین بک گراند داشت به نظرم جالب نبود!

دکتر فورا میگه: نه بابا! اون که خیلی مسخره بود!

دستم رو میذارم رو سینه م و یکم خم میشم و میگم:

خیلی ممنون از حسن نظر شما!

میگه:

چرا!؟ نکنه تو طراحی کرده بودی!؟ 

میگم بعله با اجازتون!

میخنده و میگه نه منظورم همین بود که جالب نبود! نه اینکه مسخره باشه...! 

میگم: بعله من متوجه منظور شما شدم!!!


حالا مگه دیگه میتونیم حرف بزنیم.. مرررردیم از خنده!!


  • فریba

---

  • فریba

در حال تمرین این اهنگ هستم.




+ کمتر از اینم که بخوام از متن این شعر و آهنگش و صدای استاد بنان چیزی بگم!



متن شعر در ادامه مطلب. 



  • فریba

و باز هم آذر ماه 

و باز هم هفته پژوهش 

و باز هم مصوبه ای مبنی بر حضور حتمی ما در نمایشگاه هفته پژوهش. 

و باز هم من و فقط من و باز هم و فقط من و یک نمایشگاه و یک حجم کار وسییییییع! 


ولی خب من اونقدر به این هفته پژوهش علاقه دارم که حاضرم 24 ساعت شبانه روز برای انجام کارای این نمایشگاه وقت بذارم!

این دفعه دستم برای انجام کار بازتره و البته نیروی کمکی هم دارم. ندارم!!!


خیلییییییییییی کار دارم! خیلییییییییی!




  • فریba

هر دفعه که میرم گوشت بخرم، 

یهو یادم میاد که این چیزی که من الان میخوام بخرم و برم خونه کباب/سرخ/آب پز کنم و با لذت بشینم بخورم، قبلا یه موجود زنده ای بوده به اسم گاو/گوساله/مرغ/ ماهی و ...! 

مگه دیگه من میتونم به اون گوشت نگاه کنم! 

چه برسه به اینکه بخرم و ببرم خونه بخورم!!! 


تنفر من از گوشت داره روز به روز بیشتر میشه. 

فقط هم به همین دلیل!


موندم اونایی که به هر قیمتی ( نه فقط برای ارتزاق که برای پوست و استخوان و دم و موی هر حیوانی) حاضر به اقدام به هر جنایتی میشن، دقیقا به چی فکر میکنند!!!! 


:(


  • فریba

از شنیدن این آهنگ سیر نمیشم! 

حدود یکسال پیش این آهنگ رو تو یه پست گذاشتم.

واقعا زیباست.

لازم شد پستش رو دوباره یاداوری کنم! 



  • فریba

رفتم تو خط مبانی موسیقی ایرانی!

من جمله 

ردیف و دستگاه!

خدائیش موسیقی از اون جمله رشته هایی هست که بااااااااااید علاقه داشته باشی تا توش دووم بیاری! 

سخته هاا!

اگر علاقه نباشه، اون وسطاش رسما پس میزنی!! 

برای همین من به خاطر علاقه شدیدم که شده مجبورم برم خیلی چیزا رو یاد بگیرم. 

تا به قول استادم وقتی خواستم برم سر کلاس آواز بشینم، استاده بدونه با یه ادم حرفه ای طرفه نه با یه دی جی!!!



کسی اینجا احیانا موزیسین نیست!؟ 


  • فریba

یه سر به سایت اتحادیه طلا و جواهر تهران بزن. 

از صبح تا عصر تو چند نوبت سایت رو چک کن!

سرگیجه میگیری!

از بس که این قیمتهای ارز و طلا میره بالا، میاد پائین! میره بالا میاد پائین...


ثبات که میگن اینجاست!

  • فریba

بلوط خوردین تا حالا؟

من همیشه میوه بلوط رو تو دست این موجود تو فیلم عصر یخبندان دیده بودم!

میوه فروشی کنار خونمون به تازگی بلوط اورده بود. کیلویی 20000 تومان ناقابل. 

دیشب که داشتم از کلاس سه تار برمیگشتم، یهو هوس کردم برم این میوه رو از نزدیک بررسی کنم. 

رفتم به فروشنده گفتم: 

آقا طعم بلوط چجوریه!؟

میگه: شیرینه. میخوای یکیش رو باز کنم ببینی؟

گفتم: نه! اندازه 2000 تومن بهم بدین برم امتحان کنم. 

6 تا بلوط ریخت کفه ترازو، از 2000 تومن بیشتر شد، ولی کم نکرد ازش. 

میگه: میدونی باید چجوری درستش کنی!؟ 

گفتم نه!! مگه درست کردن میخواد!؟ 

میگه: یه شعله پخش کن بذار رو گاز، بلوط ها رو هم بچین روش. یکم تفت بده. در اون حد که پوستش ترک برداره و باز بشه. بعد پوست بکن و بخور! 


درست کردم و خوردیم. هم میوه ش و هم طعمش عین سیب زمینی پخته است! کمی شیرین تر. 

خوشم نیومد!!

فکر میکردم شبیه فندق باشه. تصور مغز داشتم ازش.



اینم خواص بلوط، جهت اطلاع!

  • فریba

حس خوبی ندارم، 

چشام همش به ساعته!! 

و گوشم به موبایلم!! 

برعکس همیشه که گوشیم سایلنت بود و تو کیفم، 

الان رو زنگه و جلوی چشمم!!


دوست دارم زمان بگذره، 

بگذره بگذره.. 

که اگه قراره اتفاقی بیفته، زودتر بیفته!!


برام دعا کنید!

ولی نپرسید خواهشا! 

به وقتش خودم میگم...!



  • فریba

دوست داشتم الان تو این وضعیت میبودم!! 


در حالیکه در حال حاضر در این وضعیت هستم!! البته در حالت نیمه بیدار نه کاملا خواب! 


آخه آدم تو این هوای بارونی و عالی که نباید سر کار باشه که آخه! عه!




  • فریba

من الان دلم یه پیراشکی دااااغ داااغ با پنیر فراون میخواد! 

:(


  • فریba

دیشب رفتم در خونه همسایه پائینی (همون پسر مجرده!)

زنگ زدم،

در رو باز کرده، از پشت در کله کشیده بیرون که بله بفرمائید! 

با خودم گفتم واا! این چرا اینجوری در رو باز کرده! 

ولی وقتی رفت آشپزخونه برگرده، متوجه شدم شلوار پاش نیست و فقط شلوارک داره (در واقع همون شورت مامان دوز!!!) 

به زور جلو خندم رو نگه داشتم. 

خواستم بهش بگم آخه فوق لیسانس مملکت، از چشمی در نگاه کن ببین کی پشت دره! بعد که دیدی یه خانومه، یه زحمت بکش یه شلوار بپوش. که هم به اونی که پشت در وایستاده احترام بذاری و هم خودت آبروت نره و به سختی نیفتی و مجبور نشی عین غااااز کله بکشی ببینی چه خبره!!!

والا!


  • فریba

بهترین تفریح برای شما چیه؟

چه چیزی شما رو خیلی آروم میکنه و خستگی رو از تنتون در میاره؟ 

یه مدت که خیلی کسل و نیمه افسرده اید، چه چیزی شما رو از این حالت در میاره!


برای من خوردن  خوراکی های مورد علاقه م (مثل سیب زمینی با پنیر فراوان، ذرت مکزیکی، تمر هندی، پفک حتی!! بستنی پاندا شکلات تلخ) و خرید کردن! دو عنصر خیلی مهم هستند که به من روحیه میدن!


هر وقت حس رخوت و بی حوصلگی بهم دست میده، هر کدوم از این موارد بالا کلی میتونه حال من رو عوض کنه. 


شما چطور؟!

 



  • فریba

اسمس اومده 

اگه بخوای بارونی بخری، کدوم رنگ رو انتخاب میکنی!؟ 

عدد گزینه مورد نظرت رو بفرست تا راز درونت رو بهت بگم!!!!!!!!

1. مشکی

2. قرمز

3. سورمه ای


میخوام بگم

 یعنی راز درون ادمها توی رنگ بارونیش نهفته است!؟ 

حالا اومدیم و یکی مثل من اصلا از بارونی خوشش نیومد! تکلیف چیه؟ راز درون نداره؟! یا داره و قابل آشکارسازی نیست؟


خدایا ما رو از شر این پیامک های تبلیغاتی نجااات بده!


  • فریba
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۵۱
  • فریba

زنگ زدم میگم من موبایل ندارم، 

این شماره خونمه، یادداشت کن کاری داشتی زنگ بزن. 

میگه شمارت نیفتاده، برام اسمس کن!!!


من چی بگم آخه!!!



  • فریba

امان از این مدیر و استاد من،

اماااااااان

به حدی خندیدم که اشکم درومد! 

خودشون هم همینطور!

خصوصی تعریف میکنم براتون. 

چون باید اسم ببرم تا مزه ش از بین نره!!


:))))

  • فریba

کی لپتاپ منو چش زد!؟ 

راستشو بگین!

کدومتون بودین!!


باتری لپتاپم یهو تق کرد و لپتاپم خاموش شد!

الان بدون باتری روشن نمیشه!


سوخته ینی!؟ 


هی بترکه اون چشم حسووود هی!!!

  • فریba

ویندوز اوررررررجیناااااااااال لپتاپمو بعد 4 سال عوض کردم! 

از سال 89 تا الان لپتاپ من همین ویندوز روش نصب بود!

خدایی لپتاپم تو این مدت آخ نگفت! اصن یه وضعی (البته به جز یه مورد که هاردش سوخت که اونم تقصیر خودم بود!)

ولی به هر جهت تمام مشکلات مربوط به ویندوز رو خودش رتق و فتق میکرد. هر چی هم میخواستم اصلش رو بهم میداد. من جمله آنتی ویروس!

ولی یه مشکل اساسی که داشت این بود که بیشتر از یه پاریشن 60 گیگی نمیذاشت بسازی. در کل اجازه میداد 4 تا پارتیش داشته باشی رو هاردت، که دو تاش رو خود ویندوز پیش فرض میساخت برای ریکاوری و اینا. میموند دو تا پارتیشن سهم تو! که برای من داشتن یه درایو 60 گیگی خیلی سخت بود و مجبور بودم هر چی دارم ندارم بریزم رو C. 

به هر جهت، 

به علت مشکلات عدیده ای که این مدت پیش اومده بود و سرعت لپتاپم رو خیلی اورده بود پائین و یک عالمه نرم افزاری که روی سیستم من نصب بود و خیلیاش دیگه حذف هم نمیشد، دل زدم به دریا و از ویندوزم خداحافظی کردم. 

الان همه چی خیلی عالیه! 

ولی یه مشکلی که دارم اینه که ویندوز اصلیم یه عالمه برنامه ریز ریز کاربردی مخصوص لپتاپ خودم داشت. که الان نداره! 

الان نمیدونم چطوری اون برنامه ها رو بیارم. 

یه برنامه کاربردی خیلی مهمش QWA بود، Quick Web Access!  یه برنامه بسیار مفید که بدون نیاز به روشن کردن لپتاپ و بالا اومدن ویندوز، با یه دکمه صفحه اینترنت برات باز میشد و میتونستی در مواقع ضروری که خیلی به نت احتیاج داری ازش استفاده کنی. 


مگه برم تو سایت سونی و مدل لپتاپم رو سرچ کنم شاید جواب داد!


  • فریba
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند