گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

ظرفای من!

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۱۱ ق.ظ

همکارم بهم میگه چرا ظرفاتو خودت میشوری! بذار تو ظرفشویی آقای الف میشوره دیگه! گفتم ظرفای منو؟؟ گفت اره دیگه! اینهمه ظرف هست حالا یه بشقاب قاشق تو هم روش! بازم با تعجب میگم: بذارم ظرفامو آقای الف بشوره!؟؟ واااا!

یبار که داشتم تو آشپزخونه ظرفامو میشستم، آرزو (یکی از بچه های اون دانشکده) اومده بود دانشکده با من کار داشت، منم پشت به ورودی آشپزخونه بودم و مشغول ظرف شستن!

یهو برگشتم دیدم آرزو دست به کمر واستاده ورودی آشپزخونه میگه: بــــَـــع! هی میگی پروژه کار میکنم! پروژه کار میکنم! اینه پروژه ت!؟؟؟ وامیستی اینجا ظرف میشوری!؟؟؟ امشب به تمام بچه های خوابگاه میگم تو اینجا آبدارچی هستی!! یه چائی بریز بینم، از راه رسیدم، خستمه!!!
 منم با یه قیافه جدی برگشتم بهش گفتم: برو بیرون خانوم، برو بیرون، تازه اینجا رو تی کشیدم، رد پات میمونه!! برووو!

 


  • فریba

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند