گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

Unknown

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۳ ق.ظ

++دیشب حدودا ۲ خوابیدم، ساعت دوازده و نیم ظهر بیدار شدم! اونم به زووور!

فرناز میگه عملا با روزهایی که میریم سر کار فرقی نکرده! هیچ کاری نکردیم.

گفتم برای من که خیلی فرق میکنه، مجبور نیستم غرغرهای دکتر رو تحمل کنم! با اون اخلاق بیخودش.

اینقدر از برخورد دیروزش اعصابم خورد بود که دیشب خواب دیدم باهاش یه دعوای حسابی کردم و از محل کارم استعفا دادم اومدم بیرون!!! تا این حد یعنی!

++یکی لپتاپش رو اورده برام که براش بازی نصب کنم!!!! یه مرد حدودا ۴۰ ساله!!

++ دارم به این فکر میکنم ناهار چی درست کنم!؟ دلم ماکارونی میخواد، ولی کی حال داره بره بخره! فکر کنم ببینم چی میشه درست کرد.

پیشنهاد بدین!

 

  • فریba

نظرات  (۱)

خوشحال میشم بمنم سربزنی
پاسخ:
پاسخ:
چشم خانم معلم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند