گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

تفنگ بازی!

جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۱۲ ب.ظ

امروز من شده بودم همبازی "امیران"، خواهر زاده هام!

اول که با تمام پشتی های خونه تونل درست کردم براشون! بیشتر از ۴ بار خرایش کردند و منو وادار میکردن از اول براشون بسازم.

بعد، یه چندساعتی نشستیم نوبتی پای لپ تاپ و بازی کردیم. همه جور بازی! از خرگوش و انگری برد و بابل تاون بگیر تاااا پک من و خانه معما و ماهی خور و .... .

اخر شب هم که یه تفنگ شکسته و درب و داغون دادند دست من تا تفنگ بازی کنیم.
من پشت یه پشتی سنگر گرفته بودم، اونام تو تمام خونه میچرخیدند و از در میرفتند بیرون از پنجره میپریدن تو! همه ش هم من بیچاره باید میمردم!!
تنفگ بازی خیلی بهم حال داد. خیلی وفت بود بازی هیجانی نداشتم! 

آخر سر دیگه بازی خیلی جدی شد، ارسلان با سر به من حمله کرد، دهنش خورد به زانوی من! خونی شد، رفت گریه کنه که با کلی شوخی و خنده و صدای امبولانس و از این چیزا مانع از این شدم که بچه به گریه بیفته.

همبازی بچه ها شدن و رفتن تو دنیاشون خیلی جالبه، اونقدر رویای پاک و ساده ای دارند که دوست داری هر چی داری بدی و فقط چند لحظه به جای اونا باشی!

 

  • فریba

نظرات  (۱)

اره بعضی وقتها خیلی حال میده!
انگار از همه ی دنیا آزاد میشیو و همه غصه هات یادت میره!!!

پاسخ:
پاسخ:
بدیش اینه که هر چی بخوای از دنیاشون بیای بیرون، دیگه ولت نمیکنن!!!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند