ظهر جمعه بخیر!
سحر بیدار نشدم!
سه تارم خونه مصوم ایناست، امروز میرم بیارم، به این بهونه هم پروژه ای که داره کار میکنه رو یه نظارتی داشته باشم و یه چرخی هم بیرون میزنم.
استاد زبانمون دیروز سر کلاس گفت جلسه بعد از هر کی بپرسم بلد نباشه باید بره برای همه شیرینی بخره! پس با خودتون همیشه پول داشته باشید اونم پول زیاد! چون یهو دیدی گفتم برو برای همه رانی بخر!! کلاسش خیلی باحاله، کلی میخندیم. کلاس تخصصی مکالمه!!
عطی جان اماده باش کم کم میخوام ببرمت زیر سوال!! یادته که!؟ :)
درس دیروز رو باید بشینم حفظ کنم! میشه دو نفری تمرین کرد، ولی چون کسی نیست من با دیوار مکالمه میکنم! :))
به یه بابایی سفارش دادیم دستگاه ویو مو بیاره، سه رووووزه روزی دو بار قرار میذاره کنسل میکنه! شیطونه میگه بگو نخواستیم، ببینم میخواد چیکار کنه!
بعد افطار با یکی از بچه ها قرار گذاشتم بریم سر پارک سر کوچه بدمینتون بازی کنیم. حتما هم که میریم!
برم سر مقاله و بعدش خدا بخواد زباااااااان!
فهلا.
- ۹۲/۰۴/۲۱