عصرونه!
شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۳۹ ب.ظ
ساعت 18:40 روز شنبه 25/آبان/ 1392. سایت پروژه!
فقط منم و یکی دیگه. شدیدا حس کار کردن در وجود من فوران میکنه و هیچ رقمه نمیخوام برم خونه!
ولی اینقده کارا زیاد و وقت گیره که حوصله ندارم برم سراغشون، چون میدونم برم سرش یهو دیدی ساعت از 12 گذشته و من همچنان اینجا نشستم. البته برای من پیش نیومده ولی بوده بچه ها تا 2 نصف شب هم موندن اینجا!!
این هفته میخواستم به بچه ها بگم آخر هفته با تور بریم یه سفر یکی دو روزه، یادم اومد کارگاه دارم! مالید! صداشم درنمیارم چون دفعه پیش من برنامه شام بیرون رو بهم زدم، قرار شد اینبار هر برنامه ای که اوکی شد و یکی بهمش زد، اون شخص خاطی به اعضای گروه شام بده!! اون شخص خاطی هم همیشه من خواهم بود چون از بس کارام زیاده و من هم فراموش کار!
کم کم جمع کنم برم سر خونه زندگیم، ساعت از 8 بگذره دیگه خونه راهم نمیدن!
- ۹۲/۰۸/۲۵