گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

412 - این خانه سرد است!

جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۲۱ ب.ظ

هوا این روزا به شدت سرد شده!

خونه ی ما هم بزررررگ!! اصلا یه دونه بخاری حتی رو درجه ی آخر هم کفایت نمیکرد!

صبحها از بس هوا سرد بود نمیشد از زیر پتو درومد حتی!

خلاصه به این نتیجه رسیدیم که بهتره پنجره ها رو با پلاستیک محکم بپوشونیم تا درجه ای از سرمای هوا کم کنه.

خب معلومه دیگه اینطور کارا رو کی باید بره دنبالش! پرسیدن نداره!

غروبی در اوج سرما رفتم ابزاری اونطرف خیابون که دیگه منو میشناسه و کلی سلام احوالپرسی گرم و یه 4 متر پلاستیک خریدم ازش. 4 متر با عرض 3 متر! یعنی 12 متر. اینو گفتم که بدونید خونمون چقدر پنجره داره!!!

فروشنده هه پرسید ازم کسی هست خونتون این براتون نصب کنه!؟ گفتم بعله آقامون هستند!!!

گفتم الان پیش خودش میگه کدوم مرد بی غیرتیه که این وقت شب و تو این سرما یه دختر بی نوا رو فرستاده پلاستیک بخره!؟؟؟

خلاصه...

تو راه میومدم آقای محمودی همسایه طبقه پائینمون (که زحمت پرداخت قبض های آب و گاز آپارتمان رو میکشه) رو دیدم، سهممون از قبض آب رو همونجا دادم به خانومش.

اومدم خونه و بچه ها رو صدا زدم که بیاین اینا رو بچسبونیم. حالا پنجره چسبیده به سقف به عرض 2 و طول 2.5  متر!  نردبون و چهارپایه و سه پایه و هیچی هم نداشتیم که بشه رفت روش!

مبل رو کشیدیم اوردیم پای پنجره. رفتم رو تکیه مبل و یه پام رو گذاشتم لبه پنجره!! خونه ما طبقه سوم! پائین پنجره هم حیاط خلوت طبقه همکف! اگه میفتادم پائین یه راست میفتادم رو باربیکیو خانم کردستانی!!

با سلام و صلوات اندازه گرفتم و پلاستیک رو برش زدیم و دوباره من رفتم بالا که اینا رو بچسبونم.

این مراحل برای پنجره تو اتاق هم که عرضش نیم متر از پنجره حال کمتره هم تکرار شد.

یه جا پای من از رو مبل سُر خورد، داشتم میفتادم. هم خونه ایم اومد منو بگیره، با اون ناخن تیزش چنان منو چنگ گرفت. هنوز جاش میسوزه! تازه قیچی هم دستش بود، گفتم میخواستی منو نجات بدی یا به کشتن بدی!!؟؟؟

الان حس میکنیم خونه خیلی گرمتر شده. حداقلش داریم به خودمون تلقین میکنیم و همین باعث میشه که گرم بشیم.

کلی از این مراحل عکس گرفتیم. سرفرصت میگذارم تو وب.

  • فریba

نظرات  (۲)

  • مریم پاییزی
  • ای بابا....ماشالا خاله فریبا
    تو دیگه کی هستی...

    جیغ و دست وهورااااااااااااااااااااااااااااااااا به افتخارش

    پاسخ:
    پاسخ:
    دایی بیشتر بهم میاد تا خاله!

    اااااااااا دو روز نبودما ترکونددی اینجارو!! میگم فریبا زشته این کارا. دست بردار. میترسم فردا پس فردا سیبیل و... در بیاری اونوقت دیگه نتونی ازدواج کنیا از ما گفتن!

    پاسخ:
    پاسخ:
    دو روز نبودی کجا بودی!؟

    دیگه وقتی پسرای این دور و زمونه ابرو برمیدارن و اپیلاسیون میکنند و لیزر میرن.... دیگه ما هم باید رویه اونا رو بریم دیگه!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    بانك اهداكنندگان غير خويشاوند