گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

00:00

شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ
یکی پرسید:

از ساعتی خاطره ای داری؟

گفتم آره،

از ساعت 00:00

یک خاطره ... دو ساااااال و شاید بیشتر .... راس ساعت 00:00 ...

 و یک دنیا حرف که تا ابد ناگفته می ماند...


  • فریba

نظرات  (۴)

فریبا مشکوک میزنی !!! همش ما رو میذاری تو آنپاس!

شیطونه میگه همین فردا پاشم بیام تهران ببینم چه خبره!!!!!

پاسخ:
پاسخ:
این "آنپاس" که هی میگی یعنی چی؟

حتما باید شیطونه بگه!؟ این همه من گفتم...!!!

ولی از دو سال بیشتره حدوده سه ساله!!!!

پاسخ:
پاسخ:
تو هم!؟
آره!؟

میدونی بعضی وقتا یه اتفاقاتی توی زندگی آدم میفته که قبل از افتادنش فکر میکنی اگه فلان اتفاق بیفته زندگی برات بی مفهوم میشه (مثل از دست دادن بعضی آدما)ولی وقتی در کمال ناباوری دقیقا اون اتفاق میفته میبینی هنوزم داری به زندگیت ادامه میدی ولی خیلی پخته تر و این متعجبت میکنه! چقدر از خدا به خاطر این نعمت بزرگش یعنی اینکه آدم خواه ناخواه میتونه خودشو با شرایط وفق بده ممنونم .گذشت زمان بهترین تسکین دهنده درده

پاسخ:
پاسخ:
فراموش کردن و یا بهتره بگم کنار اومدن با بعضی شرایط و بعضی اتفاقها... غیر ممکن که نیست ولی خیلی سخته...
منم فقط میخوام زمان از اینی که هست زودتر بگذره تا اون تغییراتی که میتونه منو از این وضعیت خارج کنه رخ بده!!

ممنون دوست خوبم.
من واسه این پست نشستم شاهنامه برات نوشتم گویا فرستاده نشده.عح حیف شدا

پاسخ:
پاسخ:
چرا نوشین جان فرستاده شده،
ولی من فرصت نکردم بهش جواب بدم هنوز!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند