670 - گل گلدون من
دیروز برای اولین بار خاک گلدون عوض کردم!
خاک سه تا از گلدونام رو.
میگن خاک گلدون عوض کردن، دست میخواد!
مثلا میگن طرف دستش خوبه، یا دستش بده! اگه دستت بد باشه، گل قهر میکنه و خشک میشه!! تو تمام این مدت من نگران بودم که نکنه گلم قهر کنه... نکنه دستم خوب نباشه!!
با وجود این استرس، دیروز یه بسم الله گفتم و سه تا از گلها که بزرگ شده بودند و گلدونشون کوچیک شده بود رو برداشتم بردم تو پاگرد خونه و گلدونشون رو عوض کردم.
موقعی که داشتم از گلدون درشون میاوردم تا بذارمشون یه گلدون دیگه اونقدر قربون صدقه شون رفتم و نازشون کردم و بوسشون کردم که مبادا بهشون بربخوره و ناراحت بشن و قهر کنن و ...
همون موقع همسایه پائینی داشت از خونه میرفت بیرون، صدای من رو میشنید که میگم: دختر گلم... قربون برگهای تازه ت برم که اینقدر کوچولوئن، میخوام خونه ت رو عوض کنم، بری یه خونه بزرگتر، خاک بهتر، بزرگ بشی، خانوووم بشی!!!
با خودم گفتم الان میگه دختره زده به سرش! داره با کی حرف میزنه تو راه پله؟!!!
:)))))
تا شب ده بار بهشون سر زدم ببینم یه وقت پژمرده نشده باشند!!
صبح که میومدم حالشون خوب بود!!!
یه گلدون دیگه دارم، اون دیگه خیلی بزرگ شده، شبیه درختچه شده، جرات نمیکنم به اون دست بزنم، چون عوض کردنش کمک میخواد و یه نفری نمیشه به راحتی کاشتش، بعدشم اینکه خیلی سخته دیگه به این بزرگی! منتظرم به یه بهونه ای مامانم رو بکشونم تهران تا این رو برام عوض کنه، ضمن اینکه باهم بریم گلخونه یه چندتا دیگه گلدون بخریم برای خونمون.
ادم حس زندگی بهش دست میده وقتی رشد گلها رو میبینه.
من در حال حاضر تو خونه 6 تا دختر قد و نیم قد دارم! یکیشون رو به این زودی ها باید قلمه بزنم و تو یه گلدون دیگه بکارم! یه عکس دسته جمعی هم میگیرم تا باهاشون آشنا بشید! :)))
هنوزم دلم برای اون دو تا دختر نازنینم که هوای آپارتمان بهشون نساخت و خشک شدند، غمگینه و تنگ!! :(
- ۹۳/۰۵/۲۱