1026 - هدیه 😍
دیروز رفتم یه شرکتی برای مصاحبه
دنبال کار پاره وقتم و شرایط کاری این شرکت از همه لحاظ عالی بود به جز حقوقش 😐
هم اونا منو میخوان و هم من کاری رو که توصیف کردند دوست دارم اما سر پرداخت به توافق نرسیدیم.. اخر سر پیشنهاد داد دو هفته ازمایشی با هم کار کنیم بعد اگر شرایط اوکی بود با هم صحبت کنیم.
موقع خداحافظی گفت یه لحظه صبر کن، رفت تو اتاقش و با یه دستمال تو دستش برگشت. دستمال رو جلوی من باز کرد و گذاشت رو میز. یه سنگ مرمری تراش خورده خیلی صیقلی خوشگلی وسط دستمال بود.
گفت ما یه پروژه داشتیم کربلا برای حرم امام حسین انجام میدادیم. سنگ حرم امام حسین رو موقع تعویض میشکنن تیکه های کوجیک میکنن و نگین میکنن هدیه میدن. یسری که ما رفتیم بهمون هدیه دادن این نگین ها رو.
با حسرت گفتم واقعااا؟؟ این سنگ حرم امام حسینه یعنی؟؟؟ چه زیباست.. چه حوبه .. خوشبحالتون...
نگین رو کذاشت جلوی من و گفت بله. این هم گویا قسمت شما بوده!!
با تعجب کفتم این رو به من هدیه میدین یعنی؟؟؟
گفت خیر. هدیه نیست. قسمت شماست! خیر باشه براتون انشالله.
واااای اگر بدونید چه ذوقی کردم 😍😍😍
حالا دنبال یه نقره ساز مطمین میگردم که بهش بدم یه انگشتر خوشگل بسازه. هر چند نگینش چون بزرگه انگشتر بزرگی هم میشه ولی خوشگله. ارامش خاصی بهم میده وقتی دستم میگیرمش.
شاید هم هدیه دادم به مامان.. چون وقتی بهش گفتم چنین هدیه ای گرفتم از خوشحالی پشت تلفن بغض کرد...
امشب به این نگین نگاه میکردم و در مورد همکاری با اون شرکت فکر میکردم... به اینکه چی شد من به این شرکت دعوت شدم و اینکه چقدر دودلم سر همکاری با اینکه کارش و محیطش خیلی خوبه ولی واقعا حقوقش کمه! هر چند من خدا رو شکر نیاز مالی ندارم و این رو همون لحظه اول بهشون گفتم که فکر نکنند من برای پول دراوردن کار میکنم. از طرفی هم خب دوست ندارم ارزش خودم رو بیارم پایین..
ولی میگم شاید این هدیه پیامی برای من داره که من باید بهش فکر کنم!
نظر شما چیه؟
- ۹۶/۱۰/۱۱