گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

گاه نوشته های یک فریبا

روزانه نوشت های یک گونه خاص از فریباسانان!!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۶۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

امیر ارسلان عکس پیتزا رو دیده رو مجله میپرسه تو این پیتزا چی داره؟ میگم: سیب زمینی، سبزی، نخود فرنگی، ذرت، پنیر ....

حرفم رو قطع میکنه میگه سوسیس هم داره توش؟؟

میگم آره.

میگه سوسیس با گوشت چی!؟

گفتم : گوشتـِ....

مجدد حرفم رو قطع میکنه و میگه : گوشت گربه!! آره!؟

میگم آره!

میگه پس خوب نیست! نخور!

 

  • فریba

یه کاغذ آچهار برداشتم و تماااام کارهای که باید این مدت انجام بدم رو توش نوشتم، البته لحظه به لحظه به لیست کارهام اضافه میشه و کاغذ پر میشه! سمت راست هر کاری یه مربع گذاشتم و سمت چپ هم تو پرانتز با خودکار قرمز نوشتم هر کاری باید کی انجام بشه یجورایی dead line گذاشتم! 

اینو دکتر بهم یاد داده! گزارش کارای مشترک من و دکتر اینطوری ردیف میشه. شنبه اول هر هفته من با یه برگه میرم دفتر دکتر و کارایی که باید تو طول هفته انجام بشه رو یادداشت میکنیم و براش زمان میگذاریم، یه ستون هم تعریف کردیم با نام "توضیحات" که اگه جائی لازمه توضیح داده بشه.

روند رو به رشد خوبی داره. الان من در هفته سه تا تایم شیت پر میکنم!! یکی برای مدیر، یکی برای دکتر، یکی هم برای خودم!!! 

تو برنامه ای که امروز نوشتم سه تا کار خیلی مهم هست که باید انجام بدم ولی شروعش برام خیلی سخته:

زبان، ریاضی، آمار!!

اصلا نمیدونم چطوری و از کجا شروع کنم!

زبان رو که برنامه دارم براش، ولی ریاضی و امار، نـــُـچ! باید براش فکر کنم. فرصت کمی دارم برای جبران نقاط ضعفم.


  • فریba

الان که دارم اینجا مینویسم، هیچکدومتون هنوز خبر ندارید، بهتون هم نمیگم تا ببینم کی کــِــی گذرش به اینجا میخوره!

داشتم به این فکر میکردم که بعد از مدتها که این وبلاگ رو بستم و رفتم سراغ یه وب دیگه که خیلیاتون از ادرسش اطلاع نداشتید و مجدد یه مدتی تو اون ننوشتم و وبلاگ شخصی خودم رو ادامه دادم که هیچکدومتون از اون خبر نداشتید!!!! اون دو تا رو تو هوا ول کردم و دوباره برگشتم اینجا و میخوام نوشتنم رو ادامه بدم، از چی بنویسم!!

یه مروری رو وبلاگهام کردم،

همراه من : اولین وبلاگ من بود، فکر کنم سال ۸۵ بازش کردم. وجه تسمیه ش هم نمیدونم چی بود! وبلاگی بود که فکر کنم کل بچه های دانشگاه و نصف بیشتر مردم ابادیمون ادرسش رو داشتند، یه وبلاگ خصوصی عمومی بود، بیشتر جنبه سرگرمی داشت برام، کم کم لوث شد! راحت نبودیم توش. این بود که اونو بستم و خاطراتش رو سپردم به همراه من دیگری که الان هر چی فکر میکنم یادم نمیاد ادرسش چی بود!!! فقط میدونم اولش بود همراه من بعدش چندتا عدد اضافه کردم، عددها یادم نیست!

بعدش اومدم سراغ همین وبلاگ، home91، قبل از اینکه اینو بسازم، یه وبلاگ مشترک با عزیزی داشتم که هیچکدومتون ازش اطلاع نداشتید و ندارید و نخواهید داشت!! اون هم به دلایلی تعطیل شد!!

همزمان با نوشتن home91 و اون وبلاگ مشترک، وبلاگ خصوصی خودم رو باز کردم، که تا دیشب در قید حیات بود!! تو اون وبلاگ خصوصیم در مورد خودم مینوشتم. خیلی از چیزهایی که شاید دوست نداشتم شما به عنوان نزدیکانم ازش اطلاع داشته باشید، مثلا در مورد دلتنگیهام، ارزوهام، مشکلاتم، جاهای خالی زندگیم، گذشته م و خیلی چیزها، دیشب که تصمیم گرفتم به نوشتنم تو این وبلاگ  ادامه بدم، فاتحه اون وب خصوصیم رو خوندم و برای همیشه بستمش، توش پر از خاطرات بد بود! دوستش نداشتم!!

شد چند تا الان!؟؟ اون وبلاگ گروهی دانشکده رو هم اضافه کنیم یه چیزی تو مایه های 10 تا میشه!! ادم بی جنبه به من میگن!! ;)

حالا اومدم سر خونه اول!

میخوام دوباره همینجا بنویسم، به این بهونه دوباره دور هم جمع بشیم و پشت سر بقیه حرف بزنیم!!! کسی سبزی اگه داره بیاره پاک کنیم!

دارم فکر میکنم در مورد چی بنویسم!؟ من همه مدلی امتحان کردم. خصوصی، عمومی، طنز، درام، عشقولانه، عرفولانه، علمی تخیلی!! دستم تو همه مدلیش بازه، من خودم فکر میکنم ببینم کدومش بهتر میچسبه، شما هم فکر کنید ببینید کدومش بهتر میچسبه!

فکر کنم یه یه ماهی باید صبر کنم تا خبر دار بشید این وبلاگ دوباره باز شده،

شاید 30 خرداد بهتون گفتم!! البته اگه تا اون موقع بتونم جلوی زبونم رو بگیرم.

راستی اینو یادم رفت بگم که به غیر وبلاگهای فوق، دو تا وبلاگ دیگم ساختم، یکی برای مدرسه خواهرم که وبلاگ برتر شد و یکی هم برای شرکت تو مسابقه که دوم شدم!!! ;))

 

+ پی نوشت:

این قالب رو خیلی دوست دارم، مخصوصا اون جوجه تیغی اخریه رو! حس میکنم شبیه منه!!

 

  • فریba

شاید بخوام دوباره بنویسم،

دارم در موردش فکر میکنم!!

جو گیر نشید خواهشاً!

  • فریba
بانك اهداكنندگان غير خويشاوند